پیشنهاد ویژه : وبینار آشنایی با مهارت های نرم

موش شهری، موش روستایی

مثالی از اینکه احتمالاً چگونه آغاز زندگی شهری سرشت انسان را تغییر داده است؟

وقتی اروپایی‌ها وارد آمریکا شدند موش‌ خانگی را نیز وارد آمریکا کردند. جدا از مطالعه‌ی مشکلاتی که موش‌های خانگی وارداتی برای مردم بومی و اکوسیستم طبیعی قاره‌ی آمریکا ایجاد کردند، بررسی تنوع‌های ایجاد شده در موش‌های مناطق مختلف آمریکا در ۵۰۰ سال گذشته می‌تواند نمونه‌ی بسیار جالبی باشد از اینکه چگونه تنوع‌های جدید در زمان کوتاه ایجاد می‌شوند.
در پژوهش دامنه‌داری که در دانشگاه درکسل در آمریکا در جریان است تمرکز را بر تفاوت موش‌های مناطق شهری و روستایی فیلادلفیا گذاشته‌اند. این پژوهش از آنجا بسیار جالب است که قصد دارد نشان ‌دهد تفاوت در شیوه‌ی زیست موش‌های روستایی و شهری چه تغییراتی را در ژنوم موش‌ها ایجاد کرده است: نمونه‌ای جالب از هم‌تکاملی ژن-فرهنگ در موش‌ها! این پژوهش تا دو سال آینده ادامه خواهد داشت و باید منتظر نتایج آن بمانیم. پژوهشگران همچنین میکروبیوم دستگاه گوارش موش‌های این دو منطقه را مقایسه می‌کنند.
نتایج پژوهش دیگری که چند روز پیش در نشریه‌ی ساینس منتشر شد به نحوی به پژوهش یاد شده ربط دارد. با اینکه گمان می‌رفت دستگاه گوارش انسان برخلاف بسیاری از نخستی‌ها قادر به هضم سلولز نیست در سال ۲۰۰۳ باکتری‌ای در دستگاه گوارش انسان پیدا شد که می‌توانست سلولز را تجزیه کند. از آن تاریخ باکتری‌های دیگری نیز یافت شدند و در پژوهش کنونی نیز سه باکتری دیگر در دستگاه گوارش انسان معرفی می‌شوند که قادر به هضم سلولز هستند. در سایر نخستی‌ها سی تا چهل درصد میکروبیوم دستگاه گوارش را این باکتری‌ها شکل می‌دهند. در شکارچی-گردآورندگان کنونی این عدد بیست‌درصد است و در سایر انسان‌ها حدود پنج‌درصد. نکته‌ی جالب آنکه افرادی که زندگی روستایی دارند درصد بالاتری از باکتری‌های هضم‌کننده‌ی سلولز را نسبت به شهرنشین‌هایی که رژیم‌های غذایی مدرن را مصرف می‌کنند دارند. نکته‌ی مهمی که باید به آن توجه کرد این است که برخلاف تصور رایج، میکروبیوم انسان میهمان‌های بدن ما نیستند بلکه مطابق فهم نوین دانشمندان، مقومِ هر کدام از ما هستند و کلیت رفتارهای ما را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. (اینجا را ببینید.)
تیم پژوهشی پیشنهاد می‌کنند، از آنجایی که هنوز روده‌ی انسان حاوی برخی باکتری‌های هضم سلولز است، باید از فرصت استفاده کرد و با افزایش مصرف مواد فیبردار این دسته از باکتری‌ها را تقویت کرد.
اما جدای چنین توصیه‌های بهداشتی، نگاهی تکاملی به این سنخ یافته‌ها می‌تواند در ادراک ما از سرشت انسان اثر بگذارد.
بخش بزرگی از جمعیت انسانی در شهرهایی زندگی می‌کنند که تفاوت فاحشی در سبک زندگی انسان‌ها ایجاد کرده است.
پس از ادیسون و با گسترش لامپ‌ها در منازل، ساعات خواب انسان‌ها دگرگون شد. افزوده‌شدن انواع سموم دفع آفات گیاهی، کودهای شیمیایی، کاهش ارتباط انسان با خاک و طبیعت، دسترسی به امکانات بهداشتی نظیر آب لوله‌کشی، واکسیناسیون گسترده، دسترسی به امکانات پزشکی از جمله آنتی‌بیوتیک‌ها، گسترش روزافزون فست‌فودها، کاهش میزان گرسنگی، افزایش مصرف روغن پالم، مواجهه‌ی طولانی‌مدت با صفحات نمایش‌گر، مواجهه با انواع آلودگی‌ها در شهرها، کوچک‌شدن خانواده‌ها، گذراندن ساعاتی از روز در شبکه‌های مجازی، تغییر در نوع پرورش کودکان و بازی‌های آنها، و ده‌ها تغییر کوچک و بزرگ، هرکدام به تنهایی می‌تواند تأثیرات عمیقی بر سرشت انسان داشته باشد چه رسد به آمیزه‌ای از همه‌ی آنها.
هرچند بسیار سخت است، اجازه دهید فعلاً درباره‌ی اینکه جهانِ بهتر یا بدتری را شاهدیم حکم ندهیم. به جای آن، بر این نکته‌ی عموماً غیرشهودی متمرکز شویم  که سرشت انسان ثابت نیست: سرشت گونه‌های زیستی، همانند سرشت اتم‌های شیمیایی، مستقل از محیط پیرامونی نیست. تاجایی‌که می‌دانم مارکس نخستین اندیشمندی است که چنین فهمی از سرشت انسان را به نحوی فلسفی معرفی کرد، هرچند چنین نگرشی تا اواخر قرن بیستم  چندان موردتوجه زیست‌شناسان قرار نگرفت، اما امروزه چنین خوانشی در زیست‌شناسی رایج شده است. کسانی که به مطالعه‌ی آشیان‌سازی یا هم‌تکاملی ژن-فرهنگ می‌پردازند از شناخته‌شده‌ترین پژوهشگران این حوزه هستند.
توجه داشته باشیم که هرچند تغییر در ژن‌ها شناخته‌شده‌ترین راه تغییر در سرشت است اما برای تغییر در سرشت ضرورتی به تغییر در ژن‌ها نیست. کافی است نحوه‌ی بیان ژن‌ها تغییر کند تا شاهد تغییر در فنوتیپ‌ها، و از جمله رفتارها و گرایش‌های رفتاری باشیم.
انتشار نتایج پژوهش بر روی موش‌ها کمک خواهد کرد بتوانیم جدا از ارزش‌گذاری‌های مربوط به ساحت انسانی نمونه‌هایی از هم‌تغییری در محیط و ژن‌ را شاهد باشیم.

پاسخگویی واتس‌اپ