همتکاملی سگ و انسان
اینکه انسانها سگها را اهلی کردند، یا سگها در یک فرایند خوداهلیسازی از گرگهای خاکستری جدا شدند تا بتوانند از زیست در مجاورت انسانها بهره برند، یا ترکیبی از این دو درکار بودهاست، محل اختلاف زیستشناسان است. در این نظریهپردازیها به منافعی که همکاری انسان و سگ برای دو گونه داشته، مثلا در شکارگری مشترک، یا در حفظ منابعی که فایدهی آن به هر دو گونه میرسیده است، اشاره میشود.
اما داستان این همتکاملی هرچه باشد، واقعیتی وجود دارد که نظریههای رقیب باید در تبیین خود در نظر داشته باشند: اینکه سگها به خوبی حالات چهرهی انسان را تشخیص میدهند و در مقابل صاحبان سگها نیز از حالات چهرهی سگها میتوانند حالات درونی آنها را تشخیص دهند.
دو پژوهشی که اخیرا منتشر شدهاند اطلاعات جالبی در فهم رابطهی انسان و سگ در اختیار میگذارند.
در پژوهشی که چند ماه پیش نتایج آن در مجموعه مقالات آکادمی علوم آمریکا منتشر شد پژوهشگران نشان دادهاند که طی تکامل سگ، از حدود ۳۰ هزارسال پیش، عضلهی خاصی در چهرهی سگها ایجاد شده که نه تنها در نزدیکترین نیای سگ، یعنی گرگ خاکستری وجود ندارد، بلکه در هیچکدام از خانوادهی گرگها دیده نمیشود.
این عضله باعث میشود که سگ بتواند علائمی را در چهره نشان دهد که به عنوان نوعی زبان مراوده با انسان عمل میکند. البته تشخیص برخی از این علائم قدری سخت است و صاحبان سگها به تدریج با آن آشنا میشوند. در همین راستا پژوهش دیگری که اخیرا در نشریهی جانوران منتشر شده نشان میدهد سگهایی که صورتهای سادهتری دارند، به این معنا که ترکیبی از رنگها و لکهها بر روی صورت آنها نیست، بهتر میتوانند با نشان دادن حالات چهره، با انسانها تبادل اطلاعات کنند به این معنا که انسانها نیز حالات چهرهی آنها را بهتر تشخیص میدهند.
ممکن است پژوهشهای آتی با تأمل در اینکه چگونه این عضله بهوجود آمده است بتوانند به فهم بهتری از چگونگی اثرات مراودات اجتماعی بر زیستشناسی موجود زنده کمک کنند. این تاثیرات میتواند تا حدی باشد که خصیصهای کاملا نوظهور را بهوجود آورد.
آیا میتوان خصیصههایی مانند این عضله در صورت سگها را در انسانها معرفی کرد که طی حدود چهلهزار سال پیش و با آغاز رفتارهای مدرن در انسان شکل گرفته باشند؟ روشن است که خصیصههایی از این سنخ را کمتر میتوان در فسیلها ردیابی کرد؛ اما، احتمالا، ژنومیک تطبیقی میتواند راهی بگشاید: ردیابی ژنهایی که در شکلگیری آن عضلهی خاص در سگها نقش دارند و همتایابی آن در ژنوم انسان ممکن است دریچهای نو باشد برای فهم بهتر مراودات انسانی.
شاید چنین پژوهشهایی نشان دهند همتکاملی انسان و سگ نقشی مهمتر از آنچه میاندیشیم در تکامل انسان داشته است.
(چشمان سگهایی که دور از صاحبان خود هستند با دیدن آنها پر از اشک شادی میشود. شاید رابطهای هزاران ساله برایشان تداعی میشود!)