همکاری میان بونوبوها
شاهدی بر اینکه احتمالا چگونه نخستین هنجارها در انسانها شکل گرفتهاست
انسانها با چه کسانی همکاری میکنند؟
مشخصاً با خویشاوندان نزدیکشان.
شراکت والدین در پرورش فرزندان، کمک برادرها و خواهرها به یکدیگر و کمک فرزندان به والدین را در نظریهی تکامل به اشکال مختلفی توضیح میدهند که یکی از معروفترین توضیحات آن به نام “انتخاب خویشاوند” شناخته میشود. مطابق این نظریه افرادی که به لحاظ ژنتیکی ارتباط نزدیکی با هم دارند با کمک به یکدیگر بهطور غیرمستقیم به بقا و انتشار ژنهای خودشان، که نسخههایی از آن در بدن خویشاوندان نزدیک آنها نیز وجود دارد، کمک میکنند. این نوع همکاری و به اشتراک گذاردن منابع مختص انسانها نیست. بسیاری از سایر جانوران نیز چنین میکنند.
اما انسانها با دیگر اعضای گروه نیز همکاری میکنند. به چه دلیل؟ زیرا در اینصورت با کمک به دیگری به شکلی غیرمستقیم به خود کمک کردهایم. اما اینبار همکاری قدری با احتیاط بیشتری انجام میشود. آیا کمککردن به کسی که کمک نیاز دارد بازگشتی هم دارد یا نه؟ آیا آن فردی که امروز به او کمک کردیم وقتی به کمک احتیاج داریم به کمک ما خواهد آمد؟ در پاسخ به این پرسش نظریههای تکاملی دیگری وجود دارد. یکی از آنها “دگردوستی متقابل” نام دارد. مطابق این نظریه به کسانی کمک میکنیم که آنها نیز در آینده این دگردوستی را با کمک به ما پاسخ دهند. اما این سنخ از همکاری نیز فقط در میان انسانها دیده نمیشود. نه فقط در سایر نخستیها از جمله در شامپانزهها و بونوبوها، بلکه در برخی انواع خفاشها نیز چنین پدیدهای قابل رصد است. خفاشهای خونخواری که موفق به خوردن خون شدهاند به برخی از افراد دیگری که چیزی برای خوردن گیر نیاوردهاند کمک میکنند: مقداری از خون خورده را قی میکنند تا برخی از اطرافیان آنها نیز از گرسنگی نجات یابند. اما برای چه کسی این فداکاری را انجام میدهند؟ آنهایی که قبلا به آنها کمک مشابهی کردهاند! اگر به کسی کمک کردند و بار دیگر پاسخی نداد همکاری با او را قطع میکنند.
تا اینجا مشخص است که انسانها در کمک به خویشاوندان و نزدیکان غیرخویشاوندی که همدیگر را میشناسند یگانه موجوداتی نیستند که همکاری میکنند. پس چه تفاوتی میان همکاری در انسانها با سایر موجودات از جمله با خویشاوندان نزدیک آنها یعنی نخستیها وجود دارد؟
پاسخ متعارف این است: انسانها در جوامع پیچیده با وضع هنجارهایی که در قالب روایتهایی مورد پذیرش عام در سپهر هنجاری جامعه وجود دارد با “دیگرانی که آنها را نمیشناسند” نیز همکاری میکنند. وقتی به فروشگاهی میرویم لازم نیست فروشنده را بشناسیم. هنجار رایج در جامعه اینگونه است که میتوانیم به قیمت کالاهای مورد نیاز نگاه کنیم و متناسب با پولی که داریم کالاهایی را انتخاب کنیم و با تحویل پول به فروشندهای که همدیگر را نمیشناسیم کالا را از مغازه خارج کنیم. اینکه چگونه این سنخ از همکاری طی فرایند تکامل انسان شکل گرفته، اما در سایر نخستیها خیر، حجم بزرگی از متون تکامل را به خود اختصاص داده است.
نظریهها هر چه باشند، در یک پیشفرض مشترکاند: “این نوع همکاری فقط در انسانها مشاهده شدهاست.”
حالا یافتهای که نتایج آن دیروز در ساینس منتشر شده نشان میدهد که خلاف این پیشفرض رایج، بونوبوها نیز با افرادی از گروههای دیگر وارد مراوداتی میشوند. وقتی در سال 2021 گزارشی در ساینس منتشر شد مبنی بر اینکه دو بونوبوی ماده، کودکی از گروه دیگر را به فرزندی قبول کردهبودند این رفتار بونوبوها بسیار عجیب بهنظر میآمد و تبیین تکاملی سادهای برای آن متصور نبود.
حالا پژوهشی دوساله نشان میدهد گروههای جدا از بونوبوها گهگاهی به دیدار هم میروند و ساعتی را بدون هیچ درگیری با هم میگذرانند. در این مراودات گاه هیچ فایدهی قابل رصدی، لااقل در کوتاهمدت، مشاهده نشده است. گاه این مهمانی، که در آن ممکن است به یکدیگر خوردنیهای خود را تعارف کنند و به تیمار هم بپردازند، طولانی شده و در مواردی ممکن است کلا برای همیشه دو گروه به یک گروه تبدیل شوند. پژوهشگران میگویند اینکه گروهی به دیگری خوردنی بدهد ضرورتا همراه با حرکت متقابل از گروه دیگر همراه نبوده و با اینحال ادامه یافته است.
چنین رفتاری در شامپانزهها، که در مقایسه با بونوبوها رفتارهای خشونتآمیز بیشتری نشان میدهند، دیده نشده است. اینکه چه رابطهای میان کاهش خشونت و این دسته از مراودات و رفتارهای صلحجویانه وجود دارد دقیقاً مشخص نیست و تبیین تکاملی این رفتارهای بونوبوها معماهای زیادی را جلوی روی تکاملدانها گذاشتهاست که پاسخ به آن میتواند به درک جدیدی از تکامل هنجارهای اجتماعی در گونهی انسان بیانجامد.