پیشنهاد ویژه : وبینار آشنایی با مهارت های نرم

متن پیام

ثبت نام و ورود

شماره همراه

+98

شماره همراه خود را بدون صفر اول وارد کنید

انسان‌ها مانند دیگر جانداران ماشین‌های حل مساله‌اند. در جهان موجودات زنده موفقیت در حل مسأله عامل اصلی تفاوت میان اعضاء یک گونه است. با این حال تفاوت‌های بنیادینی میان حل مسأله در انسان و تمامی دیگر جانداران وجود دارد. انسان‌ها موفق شده‌اند نظریه‌هایی را برای حل مسائل خود عرضه کنند تا به جای آنکه خود آنها مستقیما وارد تنازع بر سر بقاء شوند نظریه‌های آنها با هم رقابت کنند و نظریه‌های ضعیف‌تر حذف شوند. به عنوان نمونه، وقتی تنها یک نوع ماده‌ی غذایی که برای عموم آمیب‌ها کشنده است در محیط آمیب‌ها یافت می‌شود تنها آمیب‌هایی زنده می‌مانند که دارای آنزیمی برای تجزیه‌ی سم‌های غذا باشند و بتوانند از آن منبع غذایی بهره گیرند. اما انسان‌ها برای از بین بردن سموم مواد غذایی فرضیه‌هایی مطرح می‌کنند. فرضیه‌های موفق‌تر عملا برای بهره‌گیری از آن ماده‌ی غذایی به کار می‌روند و ناموفق‌ترها حذف می‌شوند. به این اعتبار است که پوپر می‌گوید که از یک منظر تفاوتی میان آمیب و آینشتاین وجود ندارد زیرا هر دو برای حل مسأله راه‌حل‌هایی عرضه می‌کنند. اما از منظری دیگر تفاوت بزرگی وجود دارد. آمیب‌ها، عموماً، بهای خطا کردن در عرضه‌ی راه‌حل را با جان خود پرداخت می‌کنند اما انسان‌ها فرضیه‌های خود را به کام مرگ می‌فرستند تا خود زنده بمانند. اگر پذیرفتیم که از مهمترین تفاوت‌های انسان با سایر جانوران در نوع حل مسائل است پرسش‌های مهمی پیش روی ما قرار می‌گیرد. چگونه می‌توان مسأله حل کرد؟ مشخصاً منظور الگوریتمی برای حل مسائل است و نه یک مسأله‌ی خاص مانند مسأله‌ی گرمایش زمین یا مقاوم‌سازی سازه‌ها در مقابل زلزله. از منظر تکاملی هدف اصلی نظام‌های آموزشی باید تأکید بر افزایش قابلیت حل مسأله در کودکان باشد. اما برای برآوردن این هدف اصلی و کلی چه باید کرد؟
برآورده شده هدف کلی حل مسأله شامل هدف‌های کوچکتری است که در مجموع inquiry یا کاوش خوانده می‌شوند:
• توانایی تشخیص مسأله
• عرضه‌ی راه‌حل‌هایی برای مسأله
• نقادی راه‌حل‌های عرضه شده جهت گزینش میان آنها
• ابقاء راه‌حل‌های مفید
• آفریدن مسائل جدید.
تربیت و تقویت هر کدام از این قابلیت‌ها به عنوان هدف آموزش راهکارهایی دارد.

توانایی تشخیص مسأله
• توانایی تشخیص مسأله نیازمند تقویت استدلال‌های تمثیلی است. انسان‌ها با بهره‌گیری از تمثیل مقایسه‌ای میان حیطه‌های مختلف انجام می‌دهند. انسان‌هایی با خزانه‌ی استعاری غنی‌تر راحت‌تر می‌توانند مسأله‌ها را تشخیص دهند.
• از جمله مهمترین راهکار تقویت تمثیل عبارتند از خواندن و شنیدن داستان‌ها؛
• یادگیری زبان‌های دوم و سوم (هر زبان خزانه‌های استعاری خود را دارد و مقایسه‌ی میان آن استعاره‌ها و استعاره‌های زیان مادری به بهبود استدلال تمثیلی در فرد کمک می‌کند)؛
• یادگیری بازی‌های جدید به جای تکرار بازی‌های قبلی؛ ….
عرضه‌ی راه‌حل‌هایی برای مسأله
• عرضه‌ی راه‌حلْ فرایندی خلاقانه است و نیازمند برخورداری از تفکر واگرا است. آنچه در توانایی تشخیص مسأله کارآمد است در اینجا نیز کاربرد دارد.
• بعلاوه تمرین در برخی از مسائل ریاضیات و معماهایی که برای تقویت خلاقیت در کودکان طراحی شده‌اند به کودک جرأت فراتر نهادن پا از چهارچوب‌های متعارف را می‌دهد. این بازی‌ها به نحوی طراحی می‌شوند تا کودک بیاموزد که در بسیاری از موارد برای رسیدن به راه حل باید پا را فراتر از چهارچوب‌های ذهنی متعارف گذارد. هر آنچه کودکی بیشتر از این کار لذت برد خلاق‌تر خواهد شد.
• هنرهایی مانند نقاشی نیز در این زمینه بسیار مفیدند به ویژه وقتی به کودک جرات داده شود هر آنچه می‌خواهد بکشد.
• گسترش روزافزون فلسفه برای کودکان نیز به آنها می‌آموزد در برخی از شیوه‌های تفکر رایج در زندگی روزمره باید بازنگری کنند. بنابراین در یافتن مسأله بسیار مفید است. اما در عین حال به کودکان جرأت میدهد تا خلاقانه راه‌حل‌هایی برای مسائل عرضه کنند.
‌نقادی راه‌حل‌های عرضه شده جهت گزینش میان آنها
• اما هر راه‌حلی که از طریق فرایند خلاقانه و واگرایانه‌ی ذهن عرضه می‌شود کارآمد نیست. کودکان با تفکر نقادانه می‌آموزند که چگونه باید راه حل‌های موجود را نقد کنند و از میان آنها گزینش کنند.
• کتابهای آموزشی متعددی در تفکر انتقادی نگاشته شده است که به کودکان کمک می‌کند نقادی را بیاموزند.
• بخش مهمی از فلسفه برای کودکان نیز به نقادی نظر دیگران و آداب نقادی دوستانه اختصاص دارد.
• بخشهای مهمی از آموزش ریاضیات نیز به کودکان می‌آموزد که راه‌حل‌های نادرست را طرد کنیم.
ابقاء راه‌حل‌های مفید
• در مدل حدس‌ها و ابطال‌های پوپر یکی از وجوه تکاملی کاوش نادیده گرفته و حتی با برچسب استقراء‌گرایی طرد می‌شود. اینکه راه‌حل‌های کارآمد نه تنها ابقاء می‌شوند بلکه در سطح فرهنگ در قالب سنت‌ها حفظ می‌شوند و راهکار احترام به آنها به همین منظور به وجود آمده است.
• پیروی از قاعده نیز، بیش از تخطی از قواعد، برای انسجام جوامع لازمند. انتخاب طبیعی تنها حذف نمی‌کند، بیش از آن، راهکارهای مفید را ابقاء می‌کند.
• نقش دیگر داستان‌ها انتقال راه‌گارهای مفید نسل‌های قبل به نسل بعدی است. بسیاری از حکایت‌های کهن درس‌هایی برای زندگی امروز دارند. در برخی از فرهنگ‌ها این داستانها که مملو از درس‌های اخلاقی هستند هم به بیان گذشته و هم به بیان روز به نسل بعد منتقل می‌شوند.
• در بسیاری از بازی‌ها نیز پیروی از قاعده آموزش داده می‌شود.
• آموزش موسیقی به کودکان پیروی از قاعده را در آنها تقویت می‌کند.
• همچنین بخش‌های مهمی از ریاضیات تمرین پیروی از قاعده است.
• در فلسفه برای کودکان دانش آموز میآموزد که هرچند باید نقادی کند اما به آنچه از معرض نقادی‌ها جان به در می‌برد به عنوان محصول خرد جمعی احترام گذارد.
آفریدن مسائل جدید
• علم صرفا با حل مسأله پیش نمی‌رود. مهمتر از آن مسائل جدید است. بزرگترین دانشمندان کسانی بوده‌اند که در بدو امر مسائلی نوین عرضه داشته‌اند. ظاهرا هیچ‌کس کودک مسأله‌ساز را دوست ندارد! اما بدون طرح مسائل جدید فرهنگ‌های بشر پیش نمی‌رفتند.
• از مهمترین بازی‌های که می‌توان برای کودکان طراحی کرد فضایی است که در آن کودکان خود طراح بازی باشند.
• هر چند قابلیت‌های توانایی تشخیص مسأله به کار آفریدن مسأله نیز می‌آید تونایی خلق مسأله در فضایی امن به نحوی که خطری برای کودک تولید نکند از جمله مهمترین وظایف نظام‌های آموزش و پروش است که عموما مغفول می‌ماند. آکادمی افلاطون نمونه‌ای از جوی است که در آن نه تنها افراد مسائل را خلاقانه و نقادانه حل می‌کردند بلکه در آن مسائلی نو می‌آفریدند تا به عنوان سوخت برای پیش‌بردن جامعه عمل کند.

به طور خلاصه پیشنهاد می‌شود مرتبط با برنامه کاوش سه دسته از فعالیت‌ها در دکسا در دستور کار قرار گیرد:
• کتابها و فعالیت‌های برای خود کودکان
داستان (از جمله داستان زندگی انسان‌های معروف)، ریاضیات، فلسفه برای کودکان، تفکر انتقادی، هنر، هنردرمانی، بازی، بازی‌درمانی
• کتابها و فعالیتهایی برای معلمان و والدین کودکان
• کتابهایی در مجموعه شکوفایی که به مباحث نظری پیرامون شکوفایی در کوکان اختصاص دارد و برگزاری جلساتی برای آنها
بعلاوه باید مشخص کنیم که هر برنامه در چه سطحی برگزار می‌شود: فردی، میان فردی، جمعی
• در سطح فردی تأکید بر قابلیت‌های فردی کودک است
• در سطح میان‌فردی رابطه کودک و همالان و رابطه کودک و مراقبان مورد توجه است.
• در سطح اجتماعی بر رابطه‌ی کودک و هنجارها تاکید می‌شود.

 


پاسخگویی واتس‌اپ