پیشنهاد ویژه : وبینار آشنایی با مهارت های نرم

سهره‌های داروین و روش‌های نوین پژوهش در تکامل

تقریبا هر کس آشنایی مختصری با نظریه‌ی تکامل و آرای داروین داشته باشد مطالبی درباره‌ی سهره‌ها یا فنچ‌های گالاپاگوس شنیده است. چنانکه معروف است -و البته در اینکه این مشاهدات چنان نقش مهمی در نظریه‌پردازی داروین داشته‌اند یا خیر، مناقشه است- داروین با مشاهده‌ی تفاوت سهره‌ها در هر جزیره از جزایر گالاپاگوس، به این نتیجه رسید که احتمالا همه‌ی سهره‌ها نیای مشترکی داشته‌اند اما در هر جزیره، متناسب با دانه‌ها و سایر خوراکی‌های هر جزیره نوک سهره‌ها به مرور برای خوردن آن دانه‌ها سازگاری یافته و تغییر شکل داده است و آنها که با رسیدن به جزیره‌ی جدید مسیر سازگاری را طی نکرده‌اند حذف شده‌اند و به این ترتیب تنوع‌هایی از سهره‌ها در جزایر شکل گرفته است؛ تبیینی بسیار معقول که امروزه نیز کاملا پذیرفتنی است.

اما به چه میزان این تبیین قابل آزمودن است. گستردگی و تنوع جزایر، تنوع سهره‌ها و تنوع منابع غذایی آنها طرح بسیار جامع و پرهزینه‌ای می‌طلبد که همواره مانعی بزرگ بر آزمودن تجربی این فرضیه بوده است. اما بار دیگر شیوه‌های نوین پژوهش در تکامل به یاری آمده‌اند.

در قرن بیستم سهره‌هایی که داروین به مطالعه‌ی آنها پرداخته بود تبدیل به یکی از بهترین مدل‌ها برای مطالعه‌ی تکامل در طبیعت شدند و با پژوهش بر روی آنها بسیاری از زوایای پنهان تکامل آشکارتر گشت. طی دو دهه‌ی گذشته نیز صدها پژوهش کوچک و محدود در جزایر گالاپاگوس بر روی سهره‌ها انجام شده است.

اما آنچه پژوهشگران دانشگاه مک‌گیل انجام‌دادند نیازی به رفتن به گالاپاگوس نداشت. این پژوهشگران بانک اطلاعاتی بزرگی از پژوهش‌های کوچکی که بر روی سهره‌های گالاپاگوس انجام شده بود تهیه کردند و باتوجه به داده‌های مربوط به ۳۴۰۰ سهره، متعلق یه چهارگونه از سهره‌ها، رابطه‌ی میان طول‌عمر پرنده و تناسب نوک را با دانه‌های محیطی سنجیدند. نتایج همان بود که داروین حدس زده بود: هرجا تناسب میان نوک و نوع دانه‌ها بیشتر بود طول‌عمر پرنده‌ها بالاتر بود؛ و طول‌عمر بیشتر یعنی بخت بیشتر برای زادآوری.

قبلا نیز با مثال‌های دیگری دیده بودیم که انواع جدید پژوهش با بهره‌گیری از برنامه‌های کامپیوتری، چگونه توانسته است از درکنار هم قرار دادن داده‌های متکثر موجود، تصویر دقیق‌تری از تکامل را به نمایش گذارد. (به این نکته توجه کنیم که در فراتحلیلی، که سابقه‌ای بسیار طولانی دارد، داده‌هایی “مشابه” را در کنار هم قرار می‌دهیم که با روش کنونی متفاوت است.)

به نظر می‌رسد زیست‌شناسی تکاملی، با اتخاذ منظری کلان‌نگر، روش‌های نوینی را در دستور کار قرار داده است. روش‌های نوین همواره منادی نظریه‌های بدیع‌اند. البته داده‌های جزیی‌نگر حذف نخواهند شد و حتی در سایه‌ی تصاویر کلان‌نگر پیشرفت نیز خواهند کرد.

به‌رغم این نوآوری‌ها در پژوهش‌های تکاملی به نظر می‌رسد لذتی که زیست‌شناسان گالاپاگوس تجربه می‌کنند چیز دیگری است! نوعی حس شاعرانگی و تجربه‌ی غرقه‌شدن در طبیعت؛ تلفیقی از علم و هنر در قالب مواجهه‌ای شورمندانه با جهان.

روش‌های نوین بر فهم زیست‌شناس می‌افزایند اما هیچ‌گاه جایگزین آن تجربه‌های ناب نمی‌شوند و بنابراین هیچ‌گاه تجربه‌های میدانی را کنار نمی‌نهند؛ مکمل‌اند و نه جایگزین.

لینک مقاله

پاسخگویی واتس‌اپ