پیشنهاد ویژه : وبینار آشنایی با مهارت های نرم

داروینیسم چیست؟

به‌تازگی در پاسخ به این پرسش، که از زمان حیات خود داروین مطرح شده، در فصلنامه‌ی مروری بر زیست‌شناسی باعنوان «انواع داروینیسم: تبیین، منطق، و جهان‌بینی» مقاله‌ای منتشر شده است که در اینجا گزارش و شرح مختصری از آن عرضه می‌شود.
۱۵۰ سال پیش چارلز هاج در متنی باعنوان «داروینیسم چیست؟» می‌گوید: «این پرسشی است که باید به آن پاسخ داد. سردرگمی و اختلاف‌نظرهای فراوانی در دیدگاه‌هایِ واقعی مردی که نوشته‌هایش تمام جهان را، اعم از علمی و دینی، به آشوب کشیده است وجود دارد». این نظر گواهی‌ست بر آنکه اختلاف بر سر داروینیسم از زمان حیات خود داروین وجود داشته است.
مطابق دیدگاه مؤلفان مقاله، داروینیسم همواره چیزی بیش از زیست‌شناسی بوده است: نوعی «منطق و روش‌شناسی» به‌معنای نوعی شیوه‌ی استدلال درباره‌ی پدیده‌ها؛ و همچنین نوعی «جهان‌بینیِ» اخلاقی و سیاسی. این بخش‌ها طی زمان تعامل داشته و بر هم اثر داشته‌اند و برای رسیدن به‌معنای امروزین داروینیسم باید به تعامل این ابعاد طی زمان توجه داشت.

چکیده‌ی مقاله چنین است:
«نظریه‌ی تکامل از همان آغاز پیدایی به یک «ایسم» تبدیل شد: داروینیسم. درحالی‌که امروزه خود زیست‌شناسان تمایلی ندارند از این اصطلاح در پژوهش‌هایشان بهره گیرند اما این اصطلاح فراتر از زیست‌شناسی هم به‌طورفعال در زمینه‌های علمی و اجتماعی استفاده می‌شود. داروینیسم دقیقاً چیست و کاربردها و سوءاستفاده‌های مختلف آن تا چه اندازه با بخش علمی [زیست‌شناختیِ] تکامل مرتبط است؟ برخی خواستار محدودکردن معنای داروینیسم به زمینه‌ی علمی آن هستند. برخی دیگر کلاً خواستار کنارنهادن آن هستند. بااین‌حال برخی دیگر نیز ادعا می‌کنند که این اصطلاح به داستانی اسطوره‌مانند اشاره دارد. در این مقاله مروری مفهومی و تاریخی به این اصطلاح را پیشنهاد می‌کنیم. نشان می‌دهیم که چگونه بُعد علمی داروینیسم در داروینیسم به‌عنوان یک روش‌شناسی، و به‌عنوان یک «جهان‌بینیِ» دارای بار اخلاقی و سیاسی اثر گذاشته، و در مقابل تحت‌تأثیر آن نیز قرار گرفته است. معنای کامل داروینیسم و همچنین چگونگی تغییر این معنا در طول زمان، تنها از طریق تعامل پیچیده بین این سه‌بعد قابل درک است.»
سه‌بعدی که از نظر نویسندگان در هم تنیده‌اند و نمی‌توان آنها را به‌نحوی مجزا از یکدیگر درنظر گرفت عبارتند از زیست‌شناسی تکاملی، روش‌شناسی داروینی، جهان‌بینی داروینی. نکته‌ی مهم مورد اشاره‌ی نویسندگان آن است که ارزش‌شناسی تکاملی بر بخشِ علمی داروینیسم، یعنی زیست‌شناسی تکاملی، اثر دارد. بی‌دلیل نیست که زیست‌شناسان تکاملی بیش از دانشمندان هر شاخه‌ی دیگر علم با تاریخ و فلسفه‌ی تکامل آشنا هستند. ارنست مایر، استفن جی گولد و ریچارد داوکینز نمونه‌های شناخته‌شده‌ای برای عموم‌اند که با تاریخ و فلسفه‌ی تکامل آشنا هستند.
مقاله نشان می‌دهد که دعوی برخی زیست‌شناسان تکاملی که مدعی‌اند فقط زیست‌شناسی تکاملی کار می‌کنند و کاری به تاریخ و فلسفه‌ی آن ندارند سخنی سطحی است. نویسندگان برای نمونه به چهار مدل‌ معروف‌تر‌ در توصیف انتخاب طبیعی اشاره داشته و مدعی‌اند که هرکدام از این چهار مدل وامدار استعاره‌هایی از محیط سیاسی و اجتماعی خود هستند و برخی اختلاف‌نظرها بر سر این مدل‌ها ریشه در مباحث فلسفیِ (معرفت‌شناختی، متافیزیکی، و روش‌شناختیِ) پنهانی دارد که سبب می‌شود بررسی صرفاً علمی و درون-زیست‌شناسی آنها راهی به حل تعارض نداشته باشد.
(این چهار مدل عبارتند از نگاه تنازع‌محور خود داروین به انتخاب طبیعی (انتخاب به مثابه‌ی تنازع)، نگاه معروف و رایج لوونتین که سه شرط تنوع، توارث، و ناهمسانی‌درشایستگی را برای وقوع انتخاب طبیعی معرفی می‌کند (انتخاب به‌مثابه‌ی ناهمسانی‌درشایستگی)، نگاه ژن‌محور ریچارد داوکینز (انتخاب به‌مثابه‌ی دینامیک همانندساز-اندرکنشگر)، و نگاهی که در سال‌های اخیر ذیل برنامه‌ی «گسترشِ تلفیق نوین» عرضه شده و به جای ژن‌ها بر ارگانیسم تأکید می‌کند (انتخاب به‌مثابه‌ی کنش‌های ارگانیسم).)
ارنست مایر نیز معتقد بود که بسیاری از مجادلات علمی در مرزهای تکامل ریشه در مباحث فلسفی و معمولاً ناپیدا دارد و از فیلسوفان علم دعوت می‌کرد به جای پرداختن به برخی کلی‌گویی‌های کم‌فایده از خارج از زمین علم، وارد گودِ زیست‌شناسی شوند و این ریشه‌ها را آشکار کنند؛ کاری که به داوری او الیوت سوبر در کتاب سرشت انتخاب به‌خوبی انجام داده بود.
(نشریه‌ای که مقاله‌ی کنونی در آن منتشر شده عمری حدود یکصدساله دارد و علاوه‌بر مباحث زیست‌شناسی به تاریخ و فلسفه‌ی زیست‌شناسی نیز می‌پردازد؛ گواهی بر آنکه وجوه تاریخی، فلسفی، و اجتماعیِ زیست‌شناسی همواره مورد توجه خود زیست‌شناسان بوده است. نشریه‌های زیست‌شناسی داخلی نیز می‌توانند بخشی از مقالات خود را به چنین پژوهش‌هایی اختصاص دهند.)

پاسخگویی واتس‌اپ