حیات محکوم به تنوع و آزادیست!
پژوهشی که دیروز نتایج آن در نشریهی نیچر چاپ شده یکی از قواعد حاکم بر تکامل زیستی را به بهترین شکل ممکن نشان میدهد. قاعدهای که وقتی در ساحت انسانی به کار بسته شود به وضوح نشان میدهد که به چه میزان یکسانسازی جوامع انسانی عملی خلاف منطق حاکم بر حیات است.
ابتدا دو نکتهی مقدماتی، و سادهسازیشده، برای کسانی که با زیستشناسی آشنایی کمتری دارند:
یک. در ژنوم (دیانای) موجودات زنده اطلاعات لازم برای ساخته شدن پروتئینها وجود دارد. اما بخشی از ژنوم موجودات زنده پروتئینی ایجاد نمیکنند؛ و گویا اضافهاند. به همین دلیل گاه آن را «دیانای آشغال» نیز مینامند.
دو. امروزه میدانیم که «آشغال» نامیدن این بخش درست نبوده زیرا کارکردهای زیستی زیادی دارد، از جمله اینکه به عنوان خازن ذخیرهی تنوعها برای مواقعی که تنش محیطی زیاد است عمل میکند. (این نشان میدهد که فراتر از سطح فردی، بخشی از دیانای هر فرد برای بقای گونه طراحی شده است.)
حالا به سراغ پژوهش جدید برویم.
یک. فرض کنید یک باکتری طراحی کنیم که فقط حاوی یک ژنوم حداقلی باشد، یعنی شامل ژنهای بسیار مهمی که باکتری بدون آنها نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. به عبارتی دیگر، تمامی بخشهای دیانای را که ظاهرا بدون کارکرد، یا آشغال، هستند از باکتری خارج کنیم.
دو. شرایط رشد و تقسیم باکتری را برای چندین نسل فراهم کنیم.
(ظاهرا ژنهای باقیمانده آنقدر مهم هستند که هر جهشی در یکی از آنها خطر مرگ باکتری را به همراه دارد.)
سوال: اگر این باکتری به رشد سلولی ادامه دهد چه ترکیب ژنتیکی را انتظار داریم؟
زیستشناسان دانشگاه ایندیانا در پاسخ به این پرسش در سال ۲۰۱۶ از ۹۰۱ ژن موجود در نوعی مایکوپلاسما، ۴۵ درصد ژنها را خارج کردند و به باکتریای که فقط ۴۹۳ ژن داشت اجازهی تولیدمثل دادند. از آنجا که این ژنها برای حیات باکتری کاملا ضروری بودند پژوهشگران انتظار آن را داشتند که وقتی پس از چند نسل ژنوم باکتری را بررسی کنند همان ترکیب حداقلی اولیه را مشاهده کنند. اما کاملا خلاف انتظار ایشان، با افزایش تنشهای محیطی باکتریها منقرض نشدند. به عبارتی، جهشهای زیادی در باکتریها رخ داده، که باعث ادامه یافتن تبار آنها شده بود.
به تعبیر یکی از نویسندگان مقاله “حیات راه خود را پیدا میکند”.
حیات در مواجهه با تغییرات محیطی آنقدر خود را تغییر میدهد تا باقی بماند. البته این تغییرات عموما به مرگ موجود زنده میانجامد اما اگر موجود زنده بماند روزنهای یافته است تا به حیات ادامه دهد. در مورد باکتریها هر کدام از آنها امتداد همان باکتری اولیهاند. مهم آن است که تبار باقی بماند.
این یافته به خوبی منطق حاکم بر تکامل را نشان میدهد: اینکه چرا تنوع اهمیت دارد.
در ادامهی این آزمایش این باکتریها را، که جهشهای مکرری داشتند، با همتایان طبیعی خود مقایسه کردند. هرچند در مسابقه با آنها بازنده بودند اما دستهی بزرگی از ویژگیهای از دست رفته را جبران کرده بودند.
حذف تنوعها موجود را ضعیف میکند اما اگر موجود زنده بماند مجدد تنوعها را احیاء خواهد کرد.
اگر از این یافته بهرهبرداری تمثیلی کنیم بهتر میتوان درک کرد که چرا تنوع در جوامع انسانی لازم است. چرا حذف آن جامعه را ضعیف میکند و اگر جامعه بقاء یابد مجدد بخشی از آنچه را حذف شده احیاء میکند.
در توجیهی برای کاربست این تمثیل به ساحت انسانی میتوان به این نکته اشاره کرد که میزان این بخش از دیانای در انسان بسیار بیش از باکتریهاست. به عبارتی، با پیچیدهتر شدن ارگانیسم، نه تنها از حجم دیانای آشغال کم نشده است بلکه گویا نیاز بیشتری به این بخش بوده است.
یکی از نویسندگان مقاله، همنوا با کاربست این استعاره به جوامع انسانی نقل قولی را از فیلم پارک ژوراسیک بیان میکند:
«گوش کن، اگر تاریخ تکامل یک چیز را به ما آموخته باشد این است که زندگی محدود نخواهد شد. زندگی آزاد میشود. به سرزمینهای جدید گسترش مییابد، و به نحوی، هرچند دردناک یا حتی خطرناک، از موانع میگذرد، اما . . . زندگی راهی پیدا میکند.»