آیا در تمامی نخستیها نرها بر مادهها غلبه دارند؟
وقتی قرار است پدیدهای را در علم توضیح دهیم ابتدا باید توصیف دقیقی از آن پدیده در اختیار داشته باشیم. بنابراین وقتی قرار است تبیینی تکاملی دربارهی برخی عادات رفتاری متفاوت مردان و زنان ارائه کنیم اولاً باید توصیفی دقیق از عادات متفاوت رفتاریِ زنان و مردان امروزی داشته باشیم، ثانیاً باید بتوانیم آن عادات رفتاری را در گذشتههای دور توصیف کنیم. سپس باید روایتی عرضه کنیم که بگوید چگونه از عادات رفتاری گذشته به عادات رفتاری امروزی رسیدهایم. این روایت باید مبتنی بر شواهد تجربی باشد و علیالاصول قابل آزمون تجربی مستقل.
بخش اول کار، یعنی عرضهی توصیف اختلاف عادات رفتاری زنان و مردان در جهان امروز، که در بدو امر کمدردسرترین بخش کار به نظر میرسد، با مشکلات زیادی مواجه بوده است. کافی است نگاهی به گوشهکنار جهان بیاندازیم. رفتارها و خصیصههای زنان در فرهنگها و جوامع مختلف بسیار متفاوت است. در مردان نیز چنین است. ممکن است بگوییم آن عادات رفتاری را که در زنان مشترک است مستقل از تأثيرات آداب و سنن در نظر بگیریم و همین کار را دربارهی مردان نیز انجام دهیم. اما اولاً در همین بخش نیز اختلافنظرهایی وجود دارد و ثانیاً و مهمتر از آن، انسانها محصول همتکامی ژن/فرهنگ هستند و نمیشود بخش فرهنگی رفتارها را از تبیینهای تکاملی کنار نهاد. پس اختلاف رفتار زنانه و مردانه چیزی نیست که به این سادگی قابل توصیف باشد.
دومی، یعنی توصیفی از تفاوت رفتارها و خصیصههای زنانه و مردانه در میان شکارچیگردآورندگان نیای ما بسیار مبهمتر، و با حدسهای زیادی آمیخته است و اجماع کمتری در آن وجود دارد.
وقتی در سطح توصیف با این دشواریها مواجهایم واضح است که در تبیین چگونگی گذار از آن شرایط گذشته (که دقیقاً مشخص نیست چه بوده) به شرایط کنونی (که دقیقاً مشخص نیست چه هست) اختلافنظرها زیاد باشد و کلیشههای جنسیتی هم توصیف و هم تبیین را تحت تأثیر قرار دهند.
طی سالهای آتی به احتمال زیاد مهمترین کشفها در سطح توصیف شرایط خواهد بود. به چند مورد آنها که اخیراً عرضه شده و بهطورکلی با توصیفهای قدیمی در تعارض است اشاره کنیم.
برخی دادههای جدید:
یک. خلاف آنچه تا کنون فکر میکردیم زنان نیز همپای مردان شکار میکردهاند (اینجا را ببینید).
دو. خلاف تصور شایع، یافتهها نشان میدهند که زندگی مشترک با یک جفت ثابت مخصوص گونهی انسان نیست و بسیاری دیگر از نخستیها نیز جفتهایی از این سنخ دارند. احتمالاً بسیاری از توصیفاتی که دربارهی نقش خاص و ویژهی انتخاب همسر به صورت جفتهای دوتایی در انسانها عرضه شده بودند با این دادهی جدید نیازمند بازبینیاند.
سه. یافتهای که ماه گذشته نتایج آن منتشر شد نظریهای را به چالش میکشد که تقریباً مقبولیتی تمامعیار داشت. زیستشناسان به صورت پیشفرض میپنداشتند که تقریباً در تمامی نخستیها، نرها بر مادهها برتری دارند. یافتهی جدید نشان میدهد که هرچند این پدیده شایعتر است اما استثناها بسیار بیش از پیشفرض قبلی ما است. علاوهبر لمورهای ماداگاسکار، در گیبونهای جنوب شرق آسیا، و مارموستهای آمریکایی نیز غلبهی مادهها مشاهده شده است، و وقتی به سراغ نیاکان قدیمیتر نخستیها میرویم شواهد غلبهی نرها کمتر میشود. بهعلاوه در دستهای دیگر از نخستیها هیچکدام از دو جنس بر دیگری غلبه ندارد.
اهمیت این دادهها:
اهمیت این دادهها در تبیین تکامل انسان آنجاست که بخش مهمی از روایتها دربارهی تکامل انسان با این پیش فرض آغاز میشده است که شروع تکامل انسان با کاهش غلبهی نرها بر مادهها همراه بوده است. اما اکنون معلوم نیست که وضعیت در نیاکان چندمیلیون سال پیش غلبهی نرها بوده باشد. به عبارتی در گونههای دیگری از نخستیها نیز کاهش اختلاف نر و ماده مشاهده شده و ممکن است تبیین زیستی که آنجا عرضه میکنیم دربارهی انسان نیز کارآمد باشد.
نقش هوش مصنوعی در پژوهشهای تکاملی:
شیوهی رسیدن به این نتیجه نیز جالب است. همانند یافتهای که شکارگری را در زنان نشان میداد در اینجا نیز پژوهشگران مستقیماً پژوهشی میدانی را انجام ندادهاند بلکه با کمک رایانه اطلاعات موجود در بانکهای اطلاعاتی را تحلیل کردهاند. گواهی بر اینکه شاید اطلاعات دیگری از پژوهشهای گذشته بهصورت پراکنده وجود دارند که اگر بهدرستی در کنار هم قرار گیرند و جدا از پیشفرضهای جنسیتی پژوهشگران، با کمک کامپیوترها پردازش شوند به درکی بهتر از تکامل انسان یاری میرسانند. در چنین شرایطی نوع پرسشها اهمیت بیشتری پیدا میکنند. آنها که شجاعانه پیشفرضهای جنسیتی مرسوم در جوامع را به چالش بکشند میتوانند با کمک همین دادههای پراکندهی موجود در بانکهای اطلاعاتی فهم بهتری از نقش جنسیت در تکامل گونهی انسانی فراهم کنند.