خاستگاه تکاملی شوخی با دیگران
شوخی و دستانداختن در میان کودکان و نوجوانان پدیدهای جهانشمول است. از چه زمانی نیاکان ما شروع به شوخیکردن با یکدیگر کردهاند؟ در پاسخ به این پرسش پژوهش بزرگی، که پژوهشگران چهار دانشگاه و موسسه در آن شرکت داشتند و نتایج آن در نشریهی انجمن سلطنتی [بریتانیا] منتشر شده، نشان میدهد که در اورانگاوتانها، شامپانزهها، بونوبوها، و گوریلها نیز شوخی کودکان با یکدیگر از سنین بسیار پایین مشاهده میشود. (نوزاد انسان در سن هشتماهگی دیگران را با برخی از بازیگوشیها اذیت میکند.) پژوهشگران تخمین میزنند این رفتار از حدود سیزدهمیلیون سال پیش آغاز شده است. ریشههای تکاملی عمیق آن گواهی بر این است که جادارد شوخی با دیگری را نوعی «سازگاری» در نظر گیریم. اما چه فایدههایی را میتوان برای آن در نظر گرفت که طی سیزدهمیلیون سال گذشته ابقا شده، و در گونهی انسان نیز بسیار تشدید شده است؟
یک. در سطح فردی
دستانداختن باعث برانگیختن تعجب در دیگری میشود. در طبیعت چقدر باید برای دیدن پدیدهای تعجببرانگیز منتظر بمانیم؟ مسلم است که بسیار کم شاهد چنین پدیدههایی هستیم. درست است که «بازی کردن» تعاملات فرد با دیگران و با محیط را تقویت میکند اما از آنجا که بازیها قواعد دارند فقط به اندازهای محدود تعجببرانگیزند؛ اما در شوخیهای همراه دستانداختن، فردی که شوخی میکند باید خلاقانه عملی را انجام دهد که دیگری انتظارش را ندارد. بنابراین خلاقیت او تقویت میشود. در مقابل آنکه دستانداخته شده نیز در محیطی دوستانه رفتاری را شاهد است که تعجبش را برمیانگیزد و بنابراین به رشد مغزش کمک میشود. بنابراین در سطح فردی چندین قابلیت در بین افراد رشد مییابد: خلاقیت در نوع شوخی، تشخیص آنکه دیگری چه انتظاری دارد و چگونه میتوان عملی خلافانتظار او انجام داد، و پیشبینی واکنش فرد مقابل، حداقل فایدهها برای فردی است که شوخی کرده است؛ و در مقابل آنکه شوخی بر روی او انجام شده اولاً تعجب میکند، ثانیاً باید بهترین واکنش ممکن را رصد کند، و همچنین پیشبینی کند که اِعمال این واکنش چه پیامدی خواهد داشت.
دو. در سطح جمعی
اگر شوخی از حد خارج شود باز هم در جهان کودکان درسآموز است. کسی که بیش از حد شوخی کرده و با رفتار خود باعث ناراحتی دیگری شده معمولاً تنبیه میشود. حین این کار فرد متوجه میشود که حدود تخطی از قواعد تا کجاست. کودکی که از قواعد تخطی نکند تبدیل به فردی مطیع و امربر میشود. درحالیکه جهان همواره در حال تغییر است و بنابراین هنجارها نیز نیازمند تغییرند و صرف وجود افراد امربر باعث میشود که تغییرات موردنیاز رخ ندهند. با شوخیکردن، کودک میآموزد که تا چه حدی میتواند از قواعد تخطی کند و درجاتی از آزادی از هنجارها را برای خود حفظ کند. همچنین میآموزد گذار از خطوط قرمز نیز چه پیامدهایی میتواند در پی داشته باشد. در پژوهش انجام شده مشخص شد که عموم شوخیها در چهارگونهی مورد پژوهش در محیطی کاملاً آرام و بدون تنش انجام میشود و محصول آن افزایش شادی است.
بنابراین شوخیها در سطح فردی به افزایش هوش اجتماعی کمک میکنند و در سطح گروهی تمرینیاند برای تشخیص حدود مجاز تخطی از هنجارهای اجتماعی و ابزاری برای آزادی از هنجارهای کسلکنندهاند. در جهان بزرگسالان ممکن است برخی از شوخی با هنجارها به تغییر در آنها بیانجامند. طی تاریخ، طنزپردازان با دستانداختن هنجارهایی که گذار از آنها ناممکن مینموده است راه تغییرات را هموار کردهاند و به همین دلیل ساده در دموکراسیها طنزپردازان جایگاه اجتماعی والایی دارند. گواهی از آنکه شوخیهای کودکی چگونه میتوانند تمرینی برای آینده باشند.
توصیهی تربیتی:
آنچه مربیان و والدین باید رصد کنند صرفاً خارج نشدن این فرایندها از چارچوبهای طبیعی آن است. بهخلاف آنچه عموم والدین و مربیان گمان دارند این سنخ رفتارها نه فقط برای کودکان بد نیست بلکه باعث رشد مغزی آنها نیز میشود و تجربههای نویی را بدون پرداخت هزینه برایشان فراهم میکند. منع دائم کودکان از این رفتارهاست که نیاز به بازنگری دارد. زیستشناسی درسهای زیادی در تربیت کودکان دارد؛ مهمترین آنها اینکه در فرایندهای طبیعیِ رشد، که جهانشمولاند، کمتر مداخله کنیم. عموماً عقلانیتی میلیونهاساله در پس بسیاری از رفتارهای جهانشمول وجود دارد.