علم خطاپذیر است
هومونالدیها کار هنری میکردهاند.
هومونالدیها کار هنری نمیکردهاند.
هومونالدیها مردگان خود را دفن میکردهاند.
هومونالدیها مردگان خود را دفن نمیکردهاند.
این عبارات متناقض را میتوان به عنوان نتیجهی چند پژوهش دربارهی انسان نالدی که در سال ۲۰۲۳انجام شده درنظر گرفت. ابتدا سه مقاله که در ژورنال معتبر ایلایف منتشر شدند دعوی آن را داشتند که هومونالدیها (گونهای از انسانها با مغزی بسیار کوچکتر از انسان خردورز، که استخوانهای آنها که حدود ۳۳۵ تا ۲۳۶ هزارسال پیش در آفریقا میزیستهاند، همراه با بقایای آنها در سال ۲۰۱۳ در غاری در ژوهانسبورگ کشف شد) مردگان خود را دفن میکردند و خطوطی که بر دیوار غار محل زندگی آنها مشاهده شده گواهی بر انجام رفتارهای مدرن توسط آنها بودهاست. اما مقالهای که در اواخر سال در “نشریهی تکامل انسان” منتشر شد این دعاوی را رد کرد و مدعی بود بر مبنای شواهد موجود این دعاوی فاقد اعتبارند.
این بخشی از رویدادهای رایج علمی است. دانشمندان در تفسیر شواهد خود خطاپذیرند. اما علم تفاوت مهمی با بسیاری دیگر از حوزهها دارد: دانشمند حوزههای تجربی، مانند زیستشناسی تکاملی، ممکن است در تفسیر دادهها خطا کند اما بدون شواهد سخن نمیگوید. یا در تفسیر شواهد نظریهپردازی میکند یا برای نظریهپردازیهای خود نیازمند شواهد و آزمونهای تجربی است. در هر دو فعالیت نیز علم خطاپذیر و اصلاحپذیر است. هیچ دانشمندی مصون از خطا نیست و علم با گذار از نظریههای پذیرفته شده به پیش میرود.
اهمیت موضوع در فهم تکامل انسان:
انجام دادن برخی رفتارهای مدرن، از جمله انجام کارهای هنری یا برخی مناسک، گواهی بر هوشمندی انسان نالدی با مغزی بسیار کوچکتر است که خود گواهی است بر آنکه پیچیدگی مغز مهمتر از اندازهی آن است. اما برای این نظر شواهد تجربی دیگری هم داریم و بنابراین رد شدن فرضیهی رفتارهای مدرن توسط انسان نالدی، نظریهی اهمیت داشتن پیچیدگی مغز در هوشمندی را رد نمیکند.
اهمیت روششناختی موضوع در چاپ مقالات:
دانشمندان و نشریات علمی بهشدت مراقب اعتبار خود هستند. اگر اجماع بر آن باشد که پژوهشگران مدعی انجام رفتارهای مدرن توسط نالدیها در اشتباه بودهاند نتیجهی آن احتیاط بیشتر در چاپ مقالات توسط کسانی است که مدعی کشفیات بزرگ آتی از این سنخ هستند.
باید منتظر شواهد بعدی بود.