تنوع میکروبیوم لازمهی سلامت بدن
تنوع فرهنگی لازمهی سلامت اجتماع
پژوهش جالبی که اخیرا در نشریهی ساینس منتشر شده نه فقط در جهت ابقای سلامتیمان توصیهای عالی ارائه میکند بلکه در سطح فرهنگی نیز تمثیلی کمنظیر عرضه میکند.
در دستگاه گوارش ما تنوعی از میکروارگانیسمها زندگی میکنند که به مجموع آنها میکروبیوم دستگاه گوارش گویند. مدتی بود که دانشمندان متوجه این نکته شده بودند که هر چه میکروبیوم دستگاه گوارش یک فرد متنوعتر باشد، آن شخص سالمتر است. اما بر سر علت این پدیده اجماعی نبود. حالا پژوهش انجام شده تبیین جالبی در اختیارمان میگذارد. برای فهم بهتر آن تبیین، با مثالی شروع کنیم.
فرض کنید سفرهای رنگارنگ و بزرگ فراهم شده است اما نسبت به تعداد خورندگان، حجم غذا زیاد نیست.
دو حالت را در نظر آورید که در حالت اول تنوع جمعیت بیش از حالت دوم باشد. به عنوان نمونه در حالت اول هزار نفر در ۱۰۰ دستهی ۱۰ نفری هستند و در حالت دوم همان هزار نفر در پنج دستهی ۲۰۰ نفری. در هر دو حالت افراد درون دستهها مشابه هستند با رژیم غذایی مشابه.
در هر دو حالت، با اینکه سفره رنگارنگ است بهعلت کمبود غذا بر سر کسب آن رقابت وجود دارد.
حالا فرض کنید که فردی ناخوانده وارد میشود و میخواهد از این سفره بهره ببرد و خود را سیر کند. در کدام دو حالت امکان سیر شدن او بیشتر است؟ در حالت دوم. چرا؟
در حالت اول، که عدهی کوچکتری بخشی از غذای سفره را انحصاری کردهاند، به شدت مراقب خوردهنشدن غذای خود توسط فرد بیگانهاند. اما در حالت دوم، از آنجا که تعداد افراد در گروهها زیادتر است مصرف انحصاری برخی موارد غذایی کمتر دیده میشود و بنابراين فرد بیگانه بخت بیشتری برای سیرکردن خود دارد.
آن سفرهی رنگارنگ و بزرگ دستگاه گوارش ما است. میکروبیوم دستگاه گوارش مصرفکنندگان روتین آن سفره هستند و فرد بیگانه همان میکروب بیماریزا است. درحالتیکه تنوع میکروبیوم دستگاه گوارش بالا باشد و هر بخش از روده توسط دستهی کوچکی از میکروارگانیسمها منحصرا قرق شده باشد جای خالی کمتری برای میکروب بیماریزا فراهم است و میکروب بیماریزای جدیدالورود از گرسنگی میمیرد.
در نتیجه، میکروبیوم متنوع، احتمال آلودگی دستگاه گوارش را با عوامل بیماریزا کاهش میدهد.
[استفادهی تمثیلی از این یافته:
کدام جامعه باید ترس بیشتری از تهاجم فرهنگی داشته باشد؟ جامعهای با تنوع فرهنگی بالا، یا جامعهای با فرهنگی یکپارچه و یکدست؟ مطابق منطق عرضه شده در بالا جامعهای با تنوع فرهنگی کمتر، بیشتر در معرض خطر تهاجم فرهنگی است.
در جوامعی با تنوع فرهنگی بالا، اقلام فرهنگی مفید که ریشه در خارج از آن جامعه دارند بر غنای تنوع میافزایند و نه تنها خطری ندارند بلکه مفیدند. اما اقلام فرهنگی ناکارآمد، حتی اگر موقعیتی پیدا کنند (که با توجه به تمثیلی که بیان شد امکان آن کمتر است) خطری جدی برای “کلیت” آن فرهنگ ندارند.
اما وقتی فرهنگ کاملا یکدست شود درصورتیکه جایگاهی برای یکی از اقلام نامطلوب ایجاد شود، آن فرهنگ بهیکباره میدان را به نفع اقلام فرهنگی مهاجم خالی میکند و از بین میرود. طی قرن بیستم چنین پدیدهای را در قبایل کوچکی که کاملا یکدست بودهاند به وضوح شاهد بودهایم.
اگر خواهان حفظ کلیت فرهنگ خود هستیم، باید آن را چونان هویتی متکثر و متشکل از تمامی خردهفرهنگها ببینیم. برای تقویت این کلیت، بهترین راه، تقویت خردهفرهنگهاست و نه ادغام آگاهانه (و عامدانه) یا ناآگاهانهی آنها در فرهنگهای با جمعیتهای بزرگتر. از قضا سرزمین ما به بهترین شکلی از این امکان برخوردار است.]