پیشنهاد ویژه : وبینار آشنایی با مهارت های نرم

شوخی با معلولیت؟!

معمولاً کمدین‌ها با قشرهای مختلف جامعه شوخی می‌کنند. شوخی با پزشکان، پرستاران، و معلم‌ها از رایج‌ترین شوخی‌هایشان است. در ادامه برای تحلیل این شوخی‌ها معیارهایی عرضه می‌شود که شاید مورد استفاده‌ی نقادان هنری و ادبی نیز قرار گیرد. دعوی نوشته آن است که هرچند شوخی با ناتوانی‌های حسی و/یا حرکتی، یا سطح هوشمندی معلولان شناختی مطلقاً نادرست است اما اتفاقاً کمدین‌ها، به دلیل برخورداری از تریبون‌های پرمخاطبی که در اختیار دارند، باید مسئولانه به موضوع معلولیت بپردازند. (اگر قرار است چنین کنند دعوت می‌کنم متن زیر را بخوانند و اگر فرصتی دارند به منابع مورد اشاره مراجعه کنند.)

از منظر تکاملی نظریه‌های مختلفی درباره‌ی کارکردهای کمدی مطرح شده است که مانعةالجمع نیستند. امروزه نظریه‌های تلفیقی طرفداران بیشتری دارند. برخی از کارکردهای تکاملی شوخی و کمدی عبارتند از:

یک. در سطح فردی خندیدن تنش‌ها را کاهش می‌دهد. در شرایطی که بحران‌ها و تنش‌های محیطی، زیاد است افراد نیاز بیشتری به خندیدن دارند. (به همین دلیل ساده، هرگاه ژانر کمدی درصد بیشتری از کارهای هنری را به خود اختصاص می‌دهد گواهی است از افزایش تنش و بحران در جامعه.)

دو. در سطح فردی کمدی با خلق موقعیت‌های نامنتظره به رشد شناختی مخاطب کمک می‌کند.

سه. در سطح اجتماعی کمدین با نقد عوامل بحران‌زا و هنجارهای ناکارامد، جامعه را به تغییر دعوت می‌کند. همچنین به تسهیل مقابله‌ی جمعی با بحران و افزایش مشارکت اجتماعی کمک می‌کند.

چهار. از دیگر پیامدهای شوخ‌طبعی در سطح اجتماعی، افزایش انسجام اجتماعی و پویایی عاطفی جمعی است.

کمدی‌هایی فاخرترند که در تمامی کارکردهای یاد شده، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی، ایجاد «تغییر» را مد نظر دهند؛ و اگر چیزی را نمی‌شود تغییر داد شوخی با آن در سطحی نازل، برخی را می‌خنداند و برخی را نیز به‌شدت ناراحت می‌کند. شوخی با نحوه‌ی راه‌رفتن کسی که از ناحیه‌ی پا معلول است از این جنس است، اما شوخی با خساست یک فرد متمول از این جنس نیست زیرا امکان تغییر در آن وجود دارد که مولیر، نمایشنامه‌‌نویس فرانسوی، در نمایش‌نامه‌ی خسیس، به زیبایی این کار را انجام داده است.

کمدین برای خنداندن دیگران ابزارهای متفاوتی در اختیار دارد. در ساده‌ترین، رایج‌ترین، و گاه سخیف‌ترین نوع کمدی، که کمترین سطح خلاقیت را می‌طلبد، کمدین با به سخره گرفتن آنچه غیرقابل تغییر است عیب‌هایی را در برخی افراد رصد کرده و برجسته می‌کند و از آنجا که رفتاری دور از انتظار را به نمایش می‌گذارد باعث خنده‌ی برخی (و البته ناراحتی برخی دیگر) می‌شود.

در حالت دوم کمدین خود را دستمایه‌ی خنده‌ی دیگران قرار می‌دهد. هرچند این نوع خنداندن گامی جلوتر از نوع نخست است اما وقتی فرد ویژگی‌های بدنی خود (مثلاً قد کوتاه، بینی بزرگ، یا طاسی سر خود را)، که غیرقابل تغییرند به سخره می‌گیرد تفاوت چندانی با نوع نخست ندارد و یگانه برتری‌اش این است که باعث رنجش دیگری نمی‌شود.

در نوع سوم، کمدین از سطح فردی خارج شده یا شخصیت‌های نوعی را که ایجادکننده و تقویت‌کننده‌ی هنجارهای اجتماعی نادرست‌اند نقد می‌کند یا مستقیماً خود هنجارهای نیازمند تغییر را به سخره می‌گیرد؛ کمدین این کار را به‌نحوی خلاقانه انجام می‌دهد که همگان را به خنده وامی‌دارد و بنابراین علاوه‌بر ایفای نقش‌های اجتماعی، در سطح فردی نیز به کاهش تنش و افزایش قوای شناختی مخاطب کمک می‌کند.

با این توضیحات مشخص است که کدام شوخی‌ها در حوزه‌ی معلولیت، در طرف فاخر طیف کمدی‌ها قرار دارند و کدام‌ها در سویه‌ی سخیف آن. به‌وضوح عموم معلولیت‌ها قابلیت اصلاح ندارد اما قوانین و هنجارهای ناظر بر رفتار سایر افراد جامعه قابلیت اصلاح دارند. کار کمدین، با نقد این قوانین و هنجارها، کمک به اصلاح آنهاست. وقتی در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که تفاوت‌های میان‌فردی را به رسمیت نمی‌شمارد و هرگونه انحراف از «انسان نرمال» را ناعادلانه به حاشیه می‌راند،  بهترین راهی که هنرمند می‌تواند بپیماید به سخره گرفتن هنجارهای نادرستی است که فرد را به دلایل جسمی ریشخند می‌کنند. به سخره گرفتن نوع حرکات بدنی مردم، کمدین نمی‌خواهد؛ در سطح زندگی روزمره، بسیاری از انسان‌های برتری‌طلب چنین کاری می‌کنند. (نظریه‌ی برتری‌طلبی در تبیین کمدی، که از زمان افلاطون و ارسطو مطرح بوده است کارکرد این سنخ از شوخی با ضعف‌های دیگران را ایجاد حس برتری در فردی معرفی می‌کند که دیگران را ریشخند می‌کند.)

لینک مقاله

پاسخگویی واتس‌اپ