روش و کارکرد فلسفه
این سخنرانی دفاعیهای تکاملی است از اینکه کارکرد فلسفه در دراز مدت، نقادی روندهای موجود و عرضۀ راهکارهای جدید است. دلیل میآوریم که اگر از منظری کوتاهمدت فلسفه را دوستداشتن بیغرض معرفت بدانیم سخنی در تعارض با سخن اول نگفتهایم.
فلسفه نقش بخش تحقیق و توسعۀ یک کارخانۀ تولیدی را بازی میکند که در درازآهنگ با یافتن ایراد در روندهای موجود و عرضهی راهحلهای بدیل به بهبود عملکرد کارخانه کمک کند. این در حالیست که در کشور ما، از فیلسوف میخواهند که ۱. با پرداختن به تاریخ فلسفه نگاه خود را به گذشته محدود دارد؛ ۲. در تأیید روندهای رایج سخن گوید؛ ۳. نظریههای غربی را نقد کند؛ و ۴. اگر هیچکدام از اینها را انجام نمیدهد به تحلیلهای نظری بدون ارتباط با وضعیت موجود بسنده کند و دل خوش دارد که معرفت فینفسه ارزشمند است.
این به سان آن است که مدیر کارخانه از بخش تحقیق و توسعه خود بخواهد ۱. تاریخچه کارخانه را مطالعه کند؛ ۲. وظیفه بخش تبلیغات را انجام دهد؛ ۳. در نقد روندهای رایج در کارخانهای دیگر سخن گوید، و ۴. حقوقش را بگیرد و به کارهای نظری سرگرم بماند!