آیا ما ساختار درونی برای تشخیص تفاوت ترکیب مواد غذایی داریم؟
رابطه پیچیده ما با غذا تحت تأثیر اهمیت اجتماعی و فرهنگی غذا است که بر جنبههای مختلف رفتار غذایی ما اثرگذار است. در این خصوص فرضیههای مختلفی وجود دارد. بهعنوانمثال یک تئوری اظهار میکند که طعم مواد غذایی برای چگونگی درست کردن غذا تعیینکننده است. حالآنکه بر اساس فرضیههای دیگر غذا خوردن تحت تأثیر یادگیری قرار میگیرد و به ارتباط دیگر بین طعم غذا و تأثیرات پس از خوردن آن مربوط میشود.
هوش تغذیهای برگرفته از ذائقه اولیه
چندین محقق دریافتهاند که طعم غذا در تعیین طریقه تغذیه انسان بسیار مهم است. چون ارتباط طعم و مواد مغذی آموخته میشود و طعم غذا بازخورد سادهای از ترکیب غذا را ارائه میدهد. بهعنوانمثال، برخی از بررسیهای انجامشده قبلی ادعا میکنند که شیرینی میتواند به تعیین ترکیب نشاستهای یک ماده غذایی خاص کمک کند، درحالیکه تلخی ممکن است وجود یک ماده مضر را نشان دهد. ویژگیهای این همبستگی بین طعم و مواد مغذی به تحقیقات کامل نیاز دارد. برخی از محققان استدلال میکنند که درک مزه غذا آموختنی نیست، اما برخی دیگر رابطه بین طعم و مواد مغذی موجود در یک غذا را آموختنی میدانند که در طول زمان قابلتغییر است. این در حالی است که فنآوریهای مدرن تغییر طعم مواد غذایی یا مواد تشکیلدهنده آنها، توانایی انسان را برای در نظر گرفتن طعم بهعنوان شاخصی از محتوای مواد مغذی موجود در یک غذا کاهش میدهد.
هوش تغذیهای در غذاهای رایج
تحقیقاتی متمرکز بر کنترل کوتاهمدت اندازه وعدههای غذایی معمولاً از «مقدار مصرفشده» بهعنوان معیار نشان دادن علاقه به غذا استفاده میکنند. ازآنجاییکه معمولاً اعتقاد بر این است که سیری هنگام مصرف یک وعده غذایی ایجاد میشود، این فرضیه وجود دارد که اندازه وعده غذایی تحت تأثیر میزان سیری است که غذا هنگام مصرف آن ایجاد میکند. افراد مقدار غذایی را که مصرف میکنند قبل از صرف غذا تعیین میکنند. محققان این فرضیه را مطرح کردند که افراد بین غذاها بر اساس سطح سیری که پیشبینی میکنند دارند، تمایز قائل میشوند. این مسئله بررسیشده و منجر به دو مشاهده گردید. مشخص شد که وعدههای غذایی مانند سیبزمینی بیش از سه برابر تنقلاتی مانند آجیل بادامهندی احساس سیری ایجاد کردند. همچنین، چگالی انرژی وعده غذایی بهعنوان پیشبینی کننده دقیق سیری عمل میکرد.
ارتباط بین سیری مورد انتظار، ترجیح غذایی، احساس سیری واقعی و ترکیب رژیم غذایی در این پژوهش مشاهده گردید. بهعبارتدیگر، به نظر میرسد شواهد قابلتوجهی وجود دارد که نشان میدهد انسانها ازنظر تغذیهای باهوش هستند. بررسیها نشان دادهاند که انسانها تمایل دارند غذا را بر اساس حجم آن مصرف کنند. این موضوع نشان میدهد که چگالی انرژی غذا بهطور قابلتوجهی بر مقدار کالری دریافتی در طول وعده غذایی تأثیر میگذارد و این امر تمایل انسان به «پرخوری انفعالی» یا همان تمایل به مصرف غذاهای پرچرب با چگالی انرژی بیشتر را توضیح میدهد.
کلمات کلیدی: هوش تفذیهای، چگالی غذایی، پرخوری انفعالی
Reference:
Brunstrom, J. et al. (2023) “Human nutritional intelligence underestimated? Exposing sensitivities to food composition in everyday dietary decisions”, Physiology & Behavior, p. 114127. doi: 10.1016/j.physbeh.2023.114127. https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/S0031938423000550
مترجم : خانم عطیه حاجی رسولی