کل یک چیز بیش از جمع اجزاء آن است!
دربارهی این اصل، بسیار شنیدهایم؛ از روانشناسی گشتالت گرفته تا علومی که به نظریهی پیچیدگی میپردازند.
مثالی از میکروبیوم موجودات زنده که به تازگی در نشریهی ساینس منتشر شده، شاهدی است بر صحت این اصل.
میکروبیوم دستهی بزرگی از میکروارگانیسمهاییست که در بدن موجودات پرسلولی، مانند انسان، همزیستی دارند. پیشفرض رایج این است که مثلا اگر سه میکروارگانیسم الف، ب، و ج همزمان در سطح پوست انسان زندگی میکنند منطقا باید دو به دو با هم همزیستی داشته باشند.
پس اگر الف و ب را همزمان در یک محیط، کشت دهیم هر دو باید بتوانند در آن محیط رشد کنند؛ و همچنین است در مورد ب و ج یا در مورد الف و ج.
اما این پیشفرض، که بسیار منطقی به نظر میرسد، در پژوهشی که نتایج آن در نشریهی ساینس منتشر شده ابطال شده است. گاه طبیعت تابع قواعد منطقی ما نیست.
در این پژوهش ۱۲ میکروارگانیسمی که در چند موجود زنده همزیستی دارند انتخاب شدند. طی این پژوهش مشخص شد که هیچ جفتی از این ۱۲ میکروارگانیسم در محیط کشت با هم رشد نمیکنند در حالیکه همه با هم در بدن موجودات دیگر زندگی میکنند!
گویا، با وام گرفتن استعارهی سعدی، وقتی فقط دو تای آنها باهم در محیط کشت باشند، به سان دو پادشاهیاند که در اقلیمی نمیگنجند! اما وقتی تنوع آنها زیاد میشود همانند ده گدا در گلیمی میخسبند!
این آزمایش به بهترین وجهی نشان میدهد که چرا باید مبتنی بر شواهد سخن گفت، و عمل کرد، و شواهد تجربی را بر تبیینهای ماشینانگارانه و منطقی اولویت داد. گاه “منطق واقعی” حاکم بر جهان طبیعت پیچیدهتر از منطق ما است. اما تجربه، البته به نحوی خطاپذیر، دریچهای رو به جهان را به روی ما میگشاید.
(همچنین این پژوهش مثال خوبی است برای نشان دادن اهمیت تنوعزیستی: اینکه چگونه زیست یک گونه به وجود تنوع در اکوسیستم وابسته است.)