تکامل فرهنگیِ عشق رمانتیک
چنان قحطسالی شد اندر دمشق؛
که یاران فراموش کردند عشق
این بیت سعدی چقدر با واقعیت همخوانی دارد؟ با بیان شرححال عاشقان روزهای سخت، مثالهای نقضی برای آن میتوان یافت؛ اما در حالت کلیتر چطور؟ آیا میان بهبود شرایط اقتصادی و افزایش عشق در بین انسانها رابطهای وجود دارد؟
مورخان فرهنگی از اواخر قرن نوزدهم تاکید کردند که در دورهی قرون وسطی و اوایل اروپای مدرن، عشق رمانتیک ایجاد، یا لااقل بر تعداد آن افزوده شده است؛ پدیدهای که زمانی «عشق شوالیهها» نامیده میشد. برخی مورخان معروف قرن بیستم نیز در اروپا از این ایده دفاع میکردند که عشق رمانتیک پدیدهای است که طی هزارهی گذشته در اروپا شکلگرفته است. برخی حتی زمان و مکان آن را مشخصتر بیان میکردند: در قرن ۱۲ میلادی و در فرانسه.
اما برخی دیگر از مورخان پذیرفتند که هرچند عموماً عشق رمانتیک به لحاظ تاریخی طی هزارهی گذشته شکل گرفته است اما نه فقط در محدودهی اروپا، بلکه بهطور تقریباً همزمان در چند نقطه از جهان. تا به حال ایران، هند، جهان عرب، چین، و ژاپن به این فهرست افزوده شدهاند. البته خارج از این دوران تاریخی موارد دیگری نیز یافتشده است. بهعنواننمونه شواهد بسیاری بر رواج عشق رمانتیک در یونان، روم، و هند باستان در خارج از این بازه زمانی داشتهایم. مطابق فرضیهای رایج که مورخان تاریخ اروپا مطرح کرده بودند میان رواج عشق رمانتیک و شکوفایی اقتصادی رابطهای وجود دارد. به عبارتی، برآورد کلی مطالعات تاریخی این مورخان نیز فرضیهی سعدی را، که محصول بینش عمیق یک شاعر است، تأیید میکند.
آیا میتوان به نحوی عینیتر و با روششناسی علم جدید، به این موضوع پرداخت؟ در دو سه سال اخیر پژوهشهایی دراینزمینه آغاز شده است. به دو پژوهش اشاره کنیم:
یک. در پژوهشی که در نشریهی نیچر منتشر شده از قابلیت پردازش بالای کامپیوترها بهره گرفته شد تا به شیوهای بسیار جالب نور تازهای بر معمای شکلگیری عشق رومانتیک بتابانند.
مورخان اقتصادی زیادی در برخی کشورها، از جمله در انگلیس و فرانسه و چین و ژاپن، وضعیت اقتصادی جهان را از لابهلای اسناد تاریخی بهجامانده رصد کردهاند و تصویر نسبتا دقیقی از دوران فراز و فرودهای اقتصادی در آن مناطق بهدستدادهاند. پس در یک وجه کار تصویر نسبتا روشنی داریم. اما چگونه میتوان تصویری از فراز و نشیب عشق نیز در آن دوران داشت؟ اینجاست که ادبیات و شعر بهکارمیآید. از تاریخ ادبیات بهره گرفتند و با استفاده از رویکردهای کمی و کیفی، از داستانهای ادبی باستانیِ ۱۹ منطقهی جغرافیایی و ۷۷ دورهی تاریخی که ادبیات ۳۸۰۰ سال را در بر میگرفت- از عصر برنز میانه تا دورهی مدرن اولیه- پایگاهی از دادهها تهیه کردند. یافتهها نشان داد که اولاً عناصر رمانتیک در داستانهای ادبی اوراسیا در طول هزارهی گذشته افزایش یافته است، و افزایش مشابهی نیز پیش از این، در یونان، روم و هند باستان رخ داده است. ثانیاً عوامل بومشناختی این افزایش را بررسی کردند. مطابق با فرضیههای تاریخ فرهنگی و بومشناسی رفتاری، نشان دادند که سطح بالاتر توسعهی اقتصادی بهشدت با بروز بیشتر عشق در ادبیات داستانی مرتبط است.
دو. پژوهش دوم که در راستای پژوهش قبلی است به نحوی مستقیمتر از نظریهی تکامل و علوم رفتاری بهره میبرد. در پژوهش ۸۴۷ نمایشنامه تحلیل شده، و نشان میدهند که سرمایهگذاری عاطفی عاشقانه، اولاً از نظر فرهنگی بیشتر از جذابیت جنسی متغیر است (تفاوتهای میانفرهنگی در جذابیت جنسی، نسبت به عشق رمانتیک، کمتر است)؛ ثانیاً انسجام روابط بلندمدت را افزایش میدهد؛ و ثالثاً سرمایهگذاری بر روی کودکان را افزایش میدهد.
نکتهی مهم این است که این راهبرد بلندمدت بهویژه در مواقعی که وضعیت اقتصادی و استانداردهای زندگی، کیفیت مطلوبی داشته باشد سودمند خواهد بود. در این پژوهش رابطهی بین استانداردهای زندگی و مؤلفههای عاطفی عشق را که در آثار داستانی بیان شده، با نتایج رفتاری مرتبط با پیوند دو زوج، مانند نرخ ازدواج و باروری بررسی کردند. نتایج نشان داد که استانداردهای زندگی بهطورکلی تغییرات در عشق رمانتیک را در اوایل دورهی مدرن (۱۵۰۰ تا ۱۸۰۰ میلادی) پیشبینی میکردند. دادهها گواهی بودند بر آنکه به لحاظ زمانی ابتدا استانداردهای زندگی بالا رفته است و بعد شاهد افزایش عشق رمانتیک بودهایم. بهعلاوه در این دوران، عشق رمانتیک نرخ ازدواج را افزایش داده اما با کاهش تولد در هر ازدواج همراه بوده است. این نشان میدهد که افزایش استانداردهای زندگی در دورهی اولیهی مدرن ممکن است به ظهور فرهنگ رمانتیک مدرن کمک کرده باشد.