میان پنجره و دیدن همیشه فاصلهایست، چرا نگاه نکردم؟”
به بیانی ساده، آموزهای در فلسفهی علم وجود دارد موسوم به “نظریهبار بودن مشاهدات” که مبنی بر آن مشاهدات خنثی وجود ندارند و پیشفرضهای نظری و انتظارات فرد است که او را هدایت میکند چه چیزی را ببیند. همچنین ممکن است پیشفرضهای نظری باعث شود چیزی را که همیشه جلوی چشم دانشمندان بوده «نبینند».
سال ۲۰۱۷ مقالهای در نیچر منتشر شد که نخستین قورباغههای فلورسانت را گزارش کرده بود. از آنجا که روزی نیست که خبری از کشف جدیدی در علم نباشد، تا اینجا با رویدادی عادی در علم مواجه هستیم. آنچه جالب است پژوهشی است که اخیراً در اخبار نشریهی ساینس منتشر شده و مدعی است همهی قورباغهها کمابیش فلورسنت هستند و عجیب است که تا کنون زیستشناسان به چنین پدیدهای توجه نکردهاند!
در معرفتشناسی تکاملی تبیین سادهای برای چنین پدیدهای وجود دارد. انسانها به سادگی مشاهده نمیکنند. بلکه فقط اموری توجه آنها را جلب میکند که با انتظارات آنها جور نباشد، برایشان عجیب باشد، یا مسئلهای پیش روی آنها نهد. از آنجا که اولا، پیشفرض رایج زیستشناسان این بود که پدیدهی شبتابی در برخی حشرات و جانوران اعماق دریاها وجود دارد، و نه در دوزیستانی مانند قورباغهها، و ثانیا، شبتابی قورباغهها مسئلهی پیش روی زیستشناسان نبود توجه آنها را نیز جلب نکرده بود. اولین بار که پژوهشگری اعلام کرد قورباغهی فلورسانت پیدا کرده توجه سایر زیستشناسان به موضوع جلب شد و به مطالعهی رنگ قورباغهها پرداختند. بعد از این جریان بود که یکبهیک پدیدهی شبتابی در قورباغههای دیگر مشاهده شد، تا اینکه در آخرین یافته مشخص شد عموم قورباغهها درجاتی از شبتابی دارند که معمولا در آغاز تاریکی شب نمود پیدا میکند.
احتمالا چه بسیارند پدیدههایی که پیش روی ما هستند و آنها را نمیبینیم.