پیشنهاد ویژه : وبینار آشنایی با مهارت های نرم

تضادهای ذهنی یک متخصص طب سنتی ایرانی

چگونه می‌توان دو نظام متعارض طب اخلاطی و طب رایج را همزمان پذیرفت؟

تخصص طب سنتی ایرانی” از تخصص‌های پزشکی در ایران است که فارغ‌التحصیلان پزشکی عمومی برای گذراندن دوران تخصص وارد آن می‌شوند. متافیزیک پزشکی اخلاطی با پزشکی رایج در تعارض است. نه فقط اختلاف نظری ساده و قابل اغماض؛ بلکه تعارضی کاملا آشکار.
پزشکی اخلاطی جهان را متشکل از چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش می‌داند. درحالی‌که جهان پزشکی رایج از اتم‌ها و مولکول‌ها تشکیل شده‌است. اخلاط اربعه (خون و سودا و بلغم و صفرا) و ویژگی‌های چهارگانه (سردی و گرمی و خشکی و رطوبت) نیز هیچ جایگاهی در پزشکی رایج ندارد.
به این ترتیب کار پزشک متخصص طب سنتی مانند آن منجمی است که درصدد باشد همزمان دو نظام کوپرنیک و بطلمیوس را در یک نظام واحد بگنجاند. البته از هر کدام از دو نظام بطلمیوس و کپرنیک می‌توان برای مسیریابی بهره برد اما ترکیب آن دو ما را به مقصدی نخواهد رساند.
پرسشی که مطرح است این است که چگونه پزشکان متخصص طب سنتی، در سطح روان‌شناختی، با این تعارض کنار می‌آیند؟
لئون فستینگر در سال 1956 نظریه‌ی «ناهماهنگی شناختی» را معرفی کرد. مطابق این نظریه وقتی ذهن با دو دسته اطلاعات متعارض مواجه می‌شود دچار تنش می‌شود و برای رفع این تنش به نحوی تلاش می‌کند که آن را برطرف کند. هرچند عقلانی‌ترین راه این است که با داوری میان اطلاعات متناقض یکی را طرد کند اما در عموم موارد فرد به نحوی از انجام این کار طفره می‌رود و تلاش می‌کند با ترفندی تعارض را دور بزند.
مطابق این نظریه متخصصان پزشکی سنتی دو راه اصلی پیش رو دارند تا ناهماهنگی شناختی خود را از بین ببرند:
یک. یکی از دو نظام را کلا کنار نهند. به وضوح از میان نظریه‌ی عناصر اربعه و نظریه‌ی اتمی، اولی باید کنار نهاده شود. اما این راه حل، که معقول‌ترین راهکار است، مورد توجه متخصصان طب سنتی نیست.
دو. راهکار دوم انکار تعارض است. در سال‌های اخیر روان‌شناسان پدیده‌ای را معرفی کرده‌اند با نام «جهل اختیاری» (که در اقتصاد «اجتناب از اطلاعات» نامیده می‌شود). به‌عنوان نمونه 10 درصد افرادی که تست اچ.آی.وی می‌دهند برای دریافت نتایج بازنمی‌گردند و ترجیح می‌دهند از ابتلای احتمالی خود به ایدز ناآگاه بمانند.
اینکه چرا دسته‌ای از پزشکان اینگونه عمل می‌کنند پرسشی تجربی است و نیازمند پژوهشی میدانی. اما از جمله فرضیه‌هایی که می‌توان برای آن عرضه کرد موارد زیر است:
یک. وجود این باور عمومی که تخصص در هر رشته‌ای بهتر از پزشکی عمومی است و احتمال پیدا کردن شغل مناسب را افزایش می‌دهد؛
دو. عدم رضایت از پزشکی رایج و برجسته به نظر رسیدن نقاط ضعف آن در چشم این دسته از پزشکان؛
سه. تلاشی برای برقراری آشتی میان سنت و مدرنیته که در زمینه‌ی پزشکی خود را در قالب تخصص طب سنتی نمایان می‌کند؛
چهار. وجود بازاری مناسب برای متخصصان این رشته. (که بررسی علل آن نیازمند پژوهشی در جامعه‌شناسی پزشکی است.)
ممکن است ترکیبی از این علل، یا مواردی دیگر، پزشک را به سمت تخصص طب سنتی سوق دهد. اما علت گرایش به این تخصص هر چه که باشد،  تعارض بنیادین در بطن آن را از بین نمی‌برد.
به احتمال زیاد این دسته از پزشکان تمایلی به خواندن متونی از این دست نیز ندارند و ترجیح می‌دهند از این دسته اطلاعات نیز اجتناب کنند.

پاسخگویی واتس‌اپ