پیشنهاد ویژه : وبینار آشنایی با مهارت های نرم

تأثیر مثبت داستان‌ها بر شخصیت:

فراشناخت، همدلی، و تغییرات شخصیتی

(سه مقاله در یک نگاه)

یک. فراشناخت: محصول محیط و نه ژنتیک!
مقاله‌ی نخست که نتایجِ پژوهشی بر روی دوقلوهای همسان، ناهمسان، و کودکان عادی‌ست، پژوهش‌های قبلی را تأیید می‌کند که نشان می‌دادند قابلیت‌هایی مانند هوش عمومی، حافظه، و توانایی حل مسئله، بنیادهای ژنتیکی محکمی دارند؛ اما این پژوهش یافته‌ی جدیدی هم دارد. تابه‌حال، بابت تشخیص نقش ژن‌ها و محیط در بروز قابلیت‌های فراشناختی، پژوهشی صورت نگرفته بود. چینی‌ها در این پژوهش که نتایج آن در نشریه‌ی سل منتشر شده‌ است نشان دادند که توانایی‌های فراشناخت عموماً متأثر از محیط‌اند. فراشناخت قابلیت آگاهی و مدیریت فرایندهای شناختی از جمله یادگیری و حل مسئله است. همچنین مشخص شد که آگاهی، تفسیر، و فهم دیگران نیز وابسته به محیطِ پرورشی است و نقش ژن‌ها در آن کم‌رنگ است. از آنجا که این فرایندهای سطح بالاتر نقشی بسیار مهم در اخلاق و خوب‌زیستن بازی می‌کنند این یافته گواهی است بر آنکه بدون اینکه اسیر ژنتیک خود باشیم، با برخورداری از تربیت مناسب می‌توانیم انسان‌های بهتری باشیم و بهتر زندگی کنیم. کافی است محیط تربیتی را به‌نحوی درست ساماندهی کنیم. چگونه؟ پژوهش بعدی مثالی عرضه می‌کند.

دو. داستان‌ها همدلی را تقویت می‌کنند.
مقاله‎‌ی دوم که در نشریه‌ی روان‌شناسی آزمایشی منتشر شده نشان می‌دهد که با خواندن داستان، همدلی، توانایی درک منظر دیگران، و مهارت‌های کلامی تقویت می‌شوند.
داستان را معمولاً برای تفریح و لذت می‌خوانند، اما این کار چه فایده‌ها یا ضررهایی می‌تواند داشته باشد؟ ضرری که برای آن برمی‌شمارند قطع شدن ارتباط فرد با واقعیت است؛ اما فایده‌های آن فائق بر زیانش است. با خواندن داستان جهان‌های بدیلی را برای خود تصویرسازی می‌کنیم و با گذاشتن خود در قالب قهرمان‌های داستان از منظر دیگری شرایط را می‌نگریم که ضروری‌ترین عنصر برای همدلی‌کردن با دیگران و اخلاقی زندگی‌کردن است.
تا اینجا در مقاله‌ی نخست دیدیم که با ایجاد تغییرات محیطی، تقویت فراشناخت ممکن است و این قابلیت‌ها توسط ژن‌ها دیکته نمی‌شوند که فقط برخی انسان‌ها واجد آن باشند و بنابراین راه بر ایجاد تغییرات مثبت در آنها باز است؛ و مقاله‌ی دوم یکی از راهکارهای بهبود در آن را خواندن داستان‌ معرفی کرد.
اما کماکان ابهام‌هایی باقی است. اگر ساختار شخصیت ما ریشه‌های ژنتیکی قوی داشته باشد چطور این تغییرات ممکن‌اند و اگر هم تغییری رخ داد چقدر پایدار خواهد بود؟ در پاسخ به این پرسش نگاهی به مقاله‌ی سوم بیاندازیم.

سه. تغییرات شخصیتی هم ممکن‌اند و هم اثراتی نسبتاً ماندگار دارند.
در پست‌های قبلی به پژوهش‌هایی اشاره شد که نشان می‌دادند هرچند ژنتیک در تقویم پنج‌عامل بزرگ شخصیت نقش دارد اما بیان ژن‌ها متأثر از عوامل محیطی قابل‌تغییر است. در همین راستا مقاله‌ی سوم که در نشریه‌ی شخصیت و روان‌شناسی اجتماعی منتشر شده نشان می‌دهد بر اساس میزان تغییرات رخ‌داده در این عوامل (که از راه پرسشنامه‌های شخصیت قابل سنجش عینی‌ست) می‌توان بسیاری از رفتارهای فرد را پیش‌بینی کرد. مثلاً کسانی که نمره‌ی وظیفه‌شناسی‌شان افزایش داشته تمرینات ورزشی مرتب‌تری را دنبال کرده و سالم‌تر بوده‌اند. البته لازم به یادآوری است که این همبستگی رابطه‌ای علّی را نشان نمی‌دهد؛ چه‌بسا به‌علت مرتب انجام‌دادن تمرینات ورزشی نمره‌ی وظیفه‌شناسی افزایش یافته باشد. اما صرف وجود همبستگی گواهی‌ست بر اینکه از تغییرات در عوامل شخصیتی می‌توان انتظار تغییر در عادات رفتاری را داشت و به‌عکس.
کسانی که نسبت به تجربه‌کردن گشوده‌ترند همدلی بیشتری نسبت به دایره‌ی بزرگتری از دیگران نشان می‌دهند و داستان‌خوانی نمره‌ی گشوده بودن به تجربه را افزایش می‌دهد. به‌علاوه در این پژوهش نشان داده می‌شود که افزایش نمره‌ی گشوده بودن به تجربه با موفقیت تحصیلی همبسته است. به عبارتی خواندن داستان‌ها هم به اخلاقی‌تر شدن افکار و رفتار فرد کمک می‌کند و هم، به خلاف تصور رایج والدین، راه را بر موفقیت تحصیلی هموار می‌کند.

نتیجه:
نتایج سه مقاله را یکجا ادغام کنیم: انسان‌ها متأثر از شرایط محیطی، قابلیت تغییر در باثبات‌ترین ویژگی‌های شخصیتی خود را دارند و خبر خوب آنکه این تغییرات می‌توانند بادوام باشند. به‌علاوه فراشناخت، که از جمله برای درنظر گرفتن دیگران لازم است، ریشه‌های ژنتیکی ضعیفی دارد و بنابراین می‌توان با فراهم آوردن شرایط، از جمله راهکارهای ساده‌ای مانند داستان‌خوانی، آن را تقویت کرد.
از آخرین داده‌های علوم در آموزش و پرورش بهره گیریم.

 

پاسخگویی واتس‌اپ