نویسنده کتاب فراسوی اقتصاد در توصیف هدفش مینویسد: «هدف این کتاب ارائۀ طرحی برای یک جامعۀ بی¬نقص نیست، بلکه هدفش کاهش سردرگمی دربارۀ مفهوم و ماهیت شادکامی است. کاهش سردرگمی دربارۀ شادکامی، به عنوان استاندارد نیک¬زیستی ¬درونی و بیرونی، میتواند مذاکرات و مکالمات مربوط به آن را اثربخش¬تر کند. این کتاب با کاستن سردرگمیها دربارۀ شادکامی، پذیرش آن را به عنوان استاندارد توصیفی بالقوه، یا به عنوان استاندارد تجویزی بالقوه، میسّرتر می¬سازد و شناسایی و تحلیل کاستیهای فعلی نئولیبرالیسم را آسانتر می¬کند».
از نظر جان اُت، کاهش سردرگمی درباره شادکامی چه به عنوان استاندارد نیکزیستی درونی و شخصی و چه نیکزیستی بیرونی و همگانی، میتواند از جهات دیگری نیز برای اشخاص، مدیران و سیاستگذاران مفید باشد، و بهخصوص امکان توسعه را تا فراسوی اقتصاد پیش ببرد.
نویسنده ضمن ارائه تعریف معینی از شادکامی، انواع شادکامی را از هم متمایز میکند و نسبت آن را با نیکزیستی تبیین میکند. از نظر جان اُت شادکامی همان نیک¬زیستی درونی است، یعنی نیکزیستی آنچنان که در خود افراد تجربه می¬شود. شادکامی به این معنا عبارتست از ارجگذاری درونی به زندگی (the subjective appreciation of life).
نوع دیگر نیک¬زیستی، عبارت است از نیکزیستی بیرونی(objective well-being)؛ یا نیک¬زیستی آنچنان که در نزد اقتصاددانان، زیست شناسان، پزشکان و روانشناسان تعریف و ارزیابی می¬شود. نویسنده سعی میکند در این کتاب نشان دهد که «اگر بخواهیم نیک¬زیستی را بفهمیم، باید به هر دو نوعِ آن، و به روابط متقابل بین آنها توجه کنیم».