وقتی از تغییرات تکاملی در انسان سخن میگوییم عموماً به یاد گذشتههای بسیار دور میافتیم، مثلاً اینکه چگونه از انسان راستقامت به انسان امروزی رسیدیم. هرچند همیشه این سخن را نیز شنیدهایم که تکامل در جریان است و فرایند آن تمام نشده، اما به محض آنکه از تکامل کنونی انسان سخن گفته میشود برایمان سخت است که بپذیریم گونهی انسان در حال تغییرات تکاملی است.
به چند مقاله تازه اشاره کنیم که پذیرش تکامل کنونی انسان را سادهتر میکند.
در مقالهای از نقش نور در تکامل انسان سخن میرود و اینکه چگونه ورود به بیشه نه فقط بر رنگ چهره و حالت مو (فِر شدن) اثر داشت بلکه به راستقامتی انسان کمک کرد تا سطح کمتری از بدن در معرض تابش شدید تابستانهای آفریقا باشد.
اما تأثيرات نور بر تکامل انسان تمام نشده و با ورود لامپها شکل دیگری یافت. شببیداری از حالت استثنا خارج شد و به روتین بدل گشت. پژوهشی دیگر نشان میدهد که طی ۲۵ سال گذشته تعداد افراد نزدیکبین در بریتانیا رو به افزایش است و علت را در افزایش استفاده از نور مصنوعی (به ویژه صفحات نمایشگر) میدانند.
مقاله دیگری نتیجه پژوهشی ۳۰ ساله را منعکس میکند که نشان میدهد طی این مدت چگونه حلزونهای دریایی تکامل یافتهاند. اگر این آزمایش سی ساله انجام نشده بود طرح این دعوی که طی سیسال گذشته چنین تغییرات تکاملی را شاهد بودهایم بسیار سخت بود. معمولاً با چنین دادههایی میپذیریم که در حلزونها تکامل رخ داده اما با اینکه حجم تغییرات در عادات رفتاری ما بسیار بیش از حلزونهاست برایمان سخت است که بپذیریم که ما نیز تغییراتی تکاملی را تجربه میکنیم. بهترین استدلالی که در دفاع از این پیشفرض نادرست عرضه میکنیم این است که گاه به خود داروین استناد میکنیم که گفته بود تغییرات تکاملی بسیار کُند هستند، یا اگر پذیرفتیم که تغییرات سریع تکاملی رخ میدهد آن را به سایر جانداران محدود کنیم تا دامنگیر انسان نشود.
در پاسخ باید گفت داروین در این مورد چندان دقیق نمیگفت. مدتهاست که با بررسی نرخ تکامل در جانوان متوجه بروز تغییرات سریع شدهایم. اما حتی در مواردی که گمان داشتیم تغییرات کُند و تدریجی هستند نیز متوجه شدهایم سرعت تغییرات بسیار بیش از چیزی است که فکرش را میکردیم. مقالهای که در نشریهی ساینس منتشر شده نشان میدهد که سرعت تکامل چهار برابر چیزی است که در نظر داشتیم. این پژوهش که تعداد زیادی از گونهها در نقاط مختلف کرهی زمین را مقایسه میکند به این نتیجه رسیده که حتی در مواردی که تغییرات را بطئی میدانستیم نیز تغییرات بسیار سریعتر از تصور ما بوده است.
اما چه شواهدی از تکامل در انسان کنونی داریم؟ اول آنکه باید بدانیم بهخلاف تصور رایج، که توسط دستهای از روانشناسان تکاملی به آن دامن زده میشود، با آغاز کشاورزی سرعت تغییرات تکاملی در انسانها «زیادتر» شده است. توانایی بیشتر هضم هیدرات کربن و شیر از جملهی این تغییرات بوده است. مثالی بهروزتر بزنیم. قبیلهی ساما باجو در جنوب شرق آسیا، که به “کولیهای دریا” معروفاند، طی نسلهای گذشته برای امرار معاش غواصیهای طولانیمدت، صرفاً با حبس نفس انجام دادهاند. کسانی که طحال بزرگتری داشته باشند در این فعالیت موفقترند (به هنگام شیرجه طحال منقبض شده و مقداری گلبول قرمزِ حاوی اکسیژن را وارد جریان خون میکند). انتخاب طبیعی با گزینش افرادی که در غواصی طولانیمدت موفقتر بودهاند به نحوی غیرمستقیم افرادی را که طحال بزرگتری داشتهاند گزینش کرده و نتیجه آنکه طحال افراد این قبیله بسیار بزرگتر از میانگین سایر انسانهاست. این نمونهای روشنگر است از اینکه چگونه تغییر در عادات رفتاری و استمرار در آن میتواند فرایند انتخاب جهتدار را فعال کند.
حالا این دادهها را یکجا درنظر بگیریم: تکامل در همهی گونهها در حال رخدادن است و سرعت آن بسیار بیش از مقداری است که قبلاً تصور میکردیم. انسان نیز استثناء نیست. مواجهی مستمر با صفحات نمایشگر و تغییر شدید در زمان بیدارماندنهای شبانه و فاصله گرفتن فزاینده از محیطهای طبیعی و افراد واقعی (و افزوده شدن روابط در محیط مجازی) بر تکامل انسان نقش دارند.
آیا ضرورتاً تغییرات با نوآوری همراه است؟ خیر. پژوهش دیگری نشان میدهد که تکامل گاهی خود را تکرار میکند. به عبارتی این پژوهش به ما میگوید چه بسا وقتی غواصان ساما باجو تحت فشار انتخابیِ طحال بزرگتر نباشند، مثلاً با ترک زندگی غواصی، احتمالاً انتخاب طبیعی در جهت عکس به کوچک شدن طحال بیانجامد. به عبارتی این پژوهش نوید آن را میدهد که راه آشتی با طبیعت باز است. این سخن دعوتی به بازگشت به زندگی شکارچی گردآورندگان نیست. اما دعوت به آشتی با طبیعت و تقویت روابط انسانی بیشتر است که طی دهههای گذشته رو به کاستی نهاده.