شکوفایی هم مسیر خوبزیستن است و هم محصول آن. به رغم آنکه اولاً انسان موجودی جمعی است، و ثانیاً نمیتوان نقش عوامل محیطی و پیرامونی را در خوب یا بد زیستن انسانها نادیده گرفت، اما در بسیاری از موارد، بخش مهمی از مسئولیت خوبزیستن و گام برداشتن در مسیر شکوفایی بر عهدهی خودِ فرد است. منشاء بسیاری از مشکلات در زندگی مدرن وجود اندیشههای نامعقول، عادات، گرایشهای رفتاری و نگرشهای زیانآور در افراد است. ایجاد تغییر در تمامی این موارد نیازمند دسترسی به اطلاعات، برخورداری از آموزش، و کسب مهارت و تجربه است. با سبکهایِ رایجِ زندگی در شهرهای بزرگ، سلامتی تن و روان آموزشهای خاص میطلبد. هر چند وجود اطلاعات برای تغییر باورها، عادات و رفتارهای نامطلوب لازم است اما کافی نیست. برای عملی ساختن این اطلاعات باید فرد آموزش ببیند و پرورش یابد. تکنیکهای متنوع روانشناسی (از جمله اکت، رفتاردرمانی عقلانیهیجانی، درمان مبتنی بر منطق، و ….) در قالب هزاران کتاب خودآموز عرضه شدهاند که فرد بتواند با بهرهگیری از آنها برخی از مشکلات خود را حل کند. بعلاوه، از ابتدای قرن بیستم روانشناسی مثبتنگر پا را فراتر نهاده است و هدف خود را نه صرفاً حذف مشکلات (که البته گامی اساسی در راه خوب زیستن است) بلکه افزون بر آن، کمک به فرد در جهت به فعلیت رساندن قوه و استعدادهای خود میداند. همچنین آموزش تفکر انتقادی، آگاهی دادن به اینکه چگونه میتوان سوگیریهای شناختی نامطلوب را کاهش داد، و بهرهگیری از هنردرمانی در خدمت بهزیستی نیز از راهکارهای گام نهادن در مسیر شکوفایی هستند.
در حالیکه بیشتر توصیههای رواندرمانگران بر شناخت و هیجانات فرد معطوف است (یعنی تأکید ایشان بر ذهن است تا بدن) طی دهههای اخیر دستهی دیگری از روانشناسان به مطالعهی نقش عوامل فیزیکی (بدنی) در شناخت انسان و بهداشت روان پرداختهاند. مجموعهی شکوفایی یافتهها و توصیههای این دو دسته را مکمل هم در نظر میگیرد و کتابهای هر دو گروه را در دستور کار خود دارد.
عموم کتابهایی که برای کمک به شکوفایی و خوب زیستن انسانها نگاشته شدهاند توجه خود را به افراد بالغ و نرمال معطوف میدارند. هرچند مجموعهی شکوفایی نیز مطابق همین روال کتابهایی را در دستور کار دارد اما برای زیرگروههایی از جمعیت نیز توصیههای ویژهای دارد. برخی از این زیرگروهها مانند کودکان، نوجوانان، جوانان، و افراد سالمند زیرگروههایی نرمال هستند و برخی دیگر زیرگروههای با نیاز خاص، مانند افراد دارای اعتیاد یا اختلالهای خوردن، معلولان، و افرادی با اختلالاتِ طیف اتیسم.