طوفان ماریا و کاهش خشونت در میمونها
داروین معتقد بود که وقتی تغییرات محیطی جهتداری را شاهد باشیم، مثلاً محیط به تدریج گرم یا سرد شود، یا خشکی محیطی به تدریج زیاد یا کم شود، جاندارانی که در آن اکوسیستم زندگی میکنند در جهت سازگاری با تغییرات محیطی شاهد تغییرات تدریجی تکاملی خواهند بود. مثلاً با افزایش خشکی گیاهانی که مقاومت بیشتری به خشکی دارند بخت بقاء بالاتری دارند و بنابراین به تدریج تباری از گیاهان مقاوم به خشکی شکل میگیرد.
در مقابل هاکسلی معتقد بود تدریجی بودن تغییرات در محیط، و متناظر با آن تغییرات تدریجی در جانداران، بخش ضروری نظریهی تکامل نیست و داروین بیجهت برآن تأکید میگذارد. یافتههای بعدی نشان میدادند که هرچند عموم تغییرات از نوعیست که داروین میگفت اما هاکسلی نیز درست میگفت که همهی تغییرات لزوماً از این سنخ نیستند.
مقالهای که اخیراً در نشریهی ساینس منتشر شده نمونهای شگفتانگیز از این تغییرات سریع را در ماکاکها نشان میدهد.
پژوهشگران از حدود ده سال پیش رفتار ماکاکها را در پورتوریکو مطالعه میکردند. سال ۲۰۱۷ طوفان مهیبِ ماریا پورتوریکو را درنوردید. سه هزار نفر کشته و درختان جنگلها ریشهکن شدند. محیطِ زیست ماکاکهای رزوس به یکباره تغییری اساسی کرد. در نتیجهی تخریب جنگل، در آفتاب شدید تابستان سایهی درختان به منبعی کمیاب تبدیل شد. در این شرایط عموماً اعضاء گونه وارد رقابت با یکدیگر میشوند تا از سایه بهره گیرند. اما، چنانکه آنارشیست روس، کراپوتکین در کتاب کمک دوجانبه (۱۹۰۲) تذکر داده بود رقابت یگانه راه نیست: میتوان همکاری را در دستور کار قرار داد. ماکاکهای پورتوریکو نیز، مطابق پیشبینی کراپوتکین، به جای رقابت بر سر سایه میزان بردباری خود را برای حضور دیگری در زیر سایههای کمیاب افزایش دادند. پژوهش نشان داد که در شرایط جدید ماکاکهایی که تحمل اجتماعی بالاتری داشتهاند از بخت بیشتری برای بقاء و تولیدمثل برخوردار بودهاند.
ماکاکها را به طور متعارف در زمرهی نخستیهای خشن میشناسیم که پیوندهای اجتماعی آنها قابل مقایسه با رفتارهای اجتماعی قوی شامپانزهها و بونوبوها نیست.
این مثال ثبتشده در جهان وحش از این نظر یگانه است که نشان میدهد چگونه یک حادثهی طبیعی توانسته است رفتار یکی از نخستیهای خشن را اینگونه تغییر دهد.
این کاهش پرخاشگری مشاهدهشده را میتوان با کاهش خشونت منفعلانه در انسانها مقایسه کرد. شباهت دیگری نیز وجود دارد که شاید صرفاً یک تقارن تصادفی باشد: انسانها نیز با ترک محیط جنگل وارد بیشههای ساوانا شدند که آنجا نیز سایه کمیاب بود!
تحلیلی فلسفی
از نقدهایی که به داروین میشد، و امروزه نیز کماکان شاهد آن هستیم، این بود که ما موردی از تکامل را در جانداران مشاهده نکردهایم. مثالهایی از این دست به خوبی نشان میدهد که شرایط مشاهدهی مواردی مانند این تغییر رفتار در ماکاکها بسیار نادر است.
نخست آنکه باید دانشگاهی مانند دانشگاه پنسیلوانیا، بودجه پژوهشی بزرگی تخصیص دهد که زیستشناسان به مطالعهی ماکاکهای پورتوریکو در بازهی زمانی طولانی ده ساله بپردازند.
دوم آنکه تقارن زمانی چنین تغییرات بزرگ محیطی در بازهی زمانی پژوهش، رویدادی بسیار نادر است.
بعلاوه، عمر آدمی برای مشاهدهی تغییرات بزرگ ناچیز است.
ما کوهزایی را، در ابعادی که شاهد ایجاد کوهی مانند دماوند باشد، نیز ندیدهایم. اما ارتفاع گرفتن چند سانتیمتری سطح زمین را در اثر برخی زلزلهها ثبت کردهایم. از انباشت همان تغییرات کوچک است که کوههای بزرگ شکل گرفتهاند.
نقادانی که میگویند نظریهی تکامل به این دليل نادرست است که ما به چشم خود شاهد گونهزایی نبودهایم درواقع باید از عمر کوتاه انسان گلایه کنند! همچنین باید به این پرسش پاسخ دهند که به چه میزان به مطالعهی مستقیم جانداران پرداختهاند، یا لااقل اخبار زیستشناسی تکاملی را پیگیری میکنند.
در علوم تاریخی مانند بخشهایی از زمینشناسی، زیستشناسی تکاملی، و نجوم، تغییرات بزرگ را با مشاهدهی دستهای از تغییرات کوچک استنباط میکنیم. وقتی فرایندی چند میلیون سال به طول میانجامد مشاهدهی مستقیم آن برای انسان ناممکن است.
جالب است بدانیم حتی خود داروین نیز گمان نداشت بتوانیم نمونههایی از وقوع تکامل را ثبت کنیم. اما در دهههای اخیر، با انجام پروژههایی طولانیمدت و البته بسیار پرهزینه مانند پژوهش مورد اشاره، امکان رصد کردن نمونههایی از تکامل فراهم شده است.
نکته مهم اینجاست که میزان موفقیت رصد کردن فرایندی تکاملی در چنین پژوهشهایی بسیار پایین است؛ زیرا طبیعت تعهدی به پژوهشگران ندارد که در بازهی زمانی پژوهش، تغییرات بزرگی مانند طوفان ماریا را در طبیعت، یا تغییراتی تکاملی را در همان گونهی مورد مطالعه، به ظهور برساند.
خلاصهی مقاله را اینجا ببینید.